چکیده:
تمثیل که با مصداقی کردن مفاهیم ذهنی جایگاه خاصی در ادبیات تعلیمی و عرفانی پیدا کرده است، از نظرگاه سبک شناسی نیز به عنوان یکی از آرایهها در سطح ادبی قابل بررسی است. مصادیق ملموس راه سریع و مناسبی برای تفهیم آموزه های اخلاقی و اندیشه های عرفانی است. در میان عرفای پارسیگوی، مولانا گوی سبقت را در تمثیلهای عرفانی ربوده است. او در مثنوی معنوی، فیه ما فیه، مجالس سبعه و مکاتیب آراء خود را به زینت تمثیل آراسته تا مفاهیم عمیق عرفانی تقریب ذهن مخاطبان و اهل ذوق شود. در پژوهش حاضر، با شیوۀ کتابخانهای، به گونهای تحلیلی- توصیفی به مدد شواهد مثال و سرانجام ارائۀ جدول به بررسی مفاهیم و ساختار تمثیلهای عرفانی دو کتاب «فیه ما فیه» و «مجالس سبعه» پرداخته شده، نیز به این پرسش پاسخ داده شده است که «در تمثیلهای این دو کتاب، پیوند میان ارکان تمثیل یعنی: مثال (مصداق) با ممثل (مفهوم) چگونه است؟» حوزه های معنایی تمثیلات در سه سطح خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی جای گرفته اند که انسان شناسی بیشترین فراوانی را دارد و موضوع عرفان و معرفت بیشترین بسامد را شامل میشود.
Allegory, which has found a special place in educational and mystical literature by applying mental concepts, can also be studied from a stylistic point of view as one of the poetic industries at the literary level. Tangible examples are a quick and convenient way to understand moral teachings and mystical ideas. Among the Persian mystics, Maulana has taken the lead in mystical allegories. In the Masnavi Manavi, Fih Ma Fih, Majales Sabe and Makatib of thought have adorned themselves with the adornment of allegory in order to bring the deep mystical concepts closer to the minds of the audience and mystics. In the present study, using the library method, analytical-descriptive methods with the help of exemplary evidence and finally presenting the table to examine the concepts and structure of mystical allegories, two books "Fih Ma Fih" and "Majales Sabe" have been discussed. It is also answered in the question, "In the allegories of these two books, what is the connection between the elements of the allegory, that is, what is the example with the parable?" The semantic domains of allegory are located at three levels: theology, anthropology, and ontology. Anthropology has the highest frequency, and the subject of mysticism and knowledge includes the highest frequency.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر، با شيوة کتابخانه اي، به گونه اي تحليلي- توصيفي به مدد شواهد مثال و سرانجام ارائۀ جدول به بررسي مفاهيم و ساختار تمثيلهاي عرفاني دو کتاب «فيه ما فيه » و «مجالس سبعه » پرداخته شده ، نيز به اين پرسش پاسخ داده شده است که «در تمثيلهاي اين دو کتاب ، پيوند ميان ارکان تمثيل يعني: مثال (مصداق ) با ممثل (مفهوم ) چگونه است ؟» حوزه هاي معنايي تمثيلات در سه سطح خداشناسي، انسان شناسي و هستيشناسي جاي گرفته اند که انسان - شناسي بيشترين فراواني را دارد و موضوع عرفان و معرفت بيشترين بسامد را شامل ميشود.
تمثيل يکي از اين تصويرآفرينيهاست ، مولانا در کتابهاي «فيه ما فيه » و «مجالس سبعه »، به ويژه از تمثيلات بهره گرفته تا آموزه هاي عرفاني تقريب ذهن گشته و برجان و ذهن مخاطب تأثير بگذارد.
به عبارت ديگر: چگونگي پيوند ميان مثال (مصداق ) با ممثل (مفهوم ) است تا دامنه تمثيلات (مصاديق ) در آموزه هاي عرفاني مولانا در مجلس گوييهاي وي (فيه ما فيه و مجالس سبعه ) معين شود.
ب - انسان شناسي-برخلاف آنچه که شايد به نظر رسد، چون موضوع دو کتاب ، عرفان است پس ميبايست خداشناسي بيشترين تعداد تمثيل را به خود اختصاص دهد، اما بايد گفت با توجه به نمودارهاي درصدي، حوزة معنايي انسان شناسي، از نظر تعداد فراواني تمثيلها در صدر قرار دارد و ٨٧ تمثيل اين حوزه مربوط به «فيه مافيه » و ١٧ تمثيل انسان شناسي مربوط به «مجالس سبعه » است .