چکیده:
یکی از مفاهیمی که با وجود استعمال قابل ملاحظه آن در ادبیات فقهی ـ سیاسی از گذشته ای روشن و شناخته شده بی بهره است، مفهوم پرکاربرد «کیان اسلام» است و تاکنون کم تر تحقیق و پژوهشی در خصوص تغییر تاریخی، ریشه اصلی و چگونگی استعمال آن نزد فقهای امامیه صورت پذیرفته است. با بررسی به عمل آمده کاربرد اصل و کیان اسلام در کلام و قلم فقهای امامیه در سه مفهوم اصلی اساس اسلام، قلمرو اسلامی و یا هر دو مفهوم ذکرشده با هم خلاصه می شود. با مروری بر نظریات، فتاوا و نوشته های فقهای امامیه و بررسی مفهوم استفاده شده توسط آنان از این واژه فقهی ـ سیاسی می توان گفت اکثریت فقها به طور کلی مفهوم اساس اسلام را به صورت مطلق مد نظر داشته اند، ولی نگاه دقیق تر و بررسی استدلالات متقن، پژوهش را به این نتیجه می رساند که مفهوم کلی کیان اسلام از نظرگاه فقهای امامیه و با عنایت به استدلالات آن ها به منابع استنباط تلفیقی از دو مفهوم اساس اسلام و قلمرو اسلامی است که با توجه به زمینه های تاریخی، می تواند کاربردی جمعی و یا تک مفهومی داشته باشد. روش استفاده شده در این مقاله توصیفی و کتاب خانه ای است.
In spite of its outstanding wide applications, the concept (کیان اسلام) , kiÁn-e IslÁm, has not had a clear historical background and there have been hardly any researches and investigations into its historical development, its main origin and the way it has been used by the ImÁmite (Twelver) jurists. Our recent studies on the concept in question show that the use of the concept in the ImÁmite jurists' oral and written literature has found its expression in these three major concepts: the basis or foundation of Islam, Islamic territory, and, in a combination, the foundation of Islam and Islamic territory.
With a glance at the theories, issued decrees (fatwas) and the writings of ImÁmite jurists and the way in which this jurisprudential-political concept has been used by them, it can be said that the majority of the Muslim jurists have taken the concept to mean the foundation of Islam in its absolute sense. However, upon further reflection, and a careful study of the sound arguments, the research results in the conclusion that the general concept of کیان اسلام from the viewpoint of the ImÁmite jurists and by relying on their sound arguments deduced from authentic sources, the concept is in fact a concept comprised of the concepts 'foundation of Islam' and 'Islamic territory' which can have a single or double application as far as its historical background is concerned. The research draws upon a descriptive and library research method.
خلاصه ماشینی:
با مروری بر نظریات، فتاوا و نوشتههای فقهای امامیه و بررسی مفهوم استفادهشده توسط آنان از این واژه فقهی ـ سیاسی میتوان گفت اکثریت فقها به طور کلی مفهوم اساس اسلام را به صورت مطلق مد نظر داشتهاند، ولی نگاه دقیقتر و بررسی استدلالات متقن، پژوهش را به این نتیجه میرساند که مفهوم کلی کیان اسلام از نظرگاه فقهای امامیه و با عنایت به استدلالات آنها به منابع استنباط تلفیقی از دو مفهوم اساس اسلام و قلمرو اسلامی است که با توجه به زمینههای تاریخی، میتواند کاربردی جمعی و یا تک-مفهومی داشته باشد.
وی اعتقاد دارد که جهاد در زمان حضور امام عادل7 یا شخص منصوب از سوی ایشان و با دعوت آنها واجب است و با حضور سلطان جائر جایز نیست، مگر آنکه مسلمانان مورد حمله قرار گیرند و ترس از بیضه اسلام باشد (محقق حلی، 1418ق، ج1، ص109).
(vi) در این دو اثر فقهی شهید اول، بر خوف بر بیضه اسلام به عنوان شرط لازم برای جهاد تأکید شده است و مانند دیگر فقیهان این گروه، مفهوم اساس اسلام و اجتماع مسلمانان را مد نظر قرار داده است.
(iv) ب) آیهالله محمد حسن نجفی: این فقیه، در بحث جهاد و چگونگی وجوب آن در زمان غیبت با ذکر صحیحه یونس، از امام رضا7 مفهوم قلمرو اسلامی و حفظ حدود و مرزهای حکومت اسلامی را از بیضه اسلام معرفی نموده است: (v) ...
این فقیهان با اشاره و استناد به صحیحه یونس، از امام رضا7 مفهوم مورد استفاده خود از بیضه اسلام را اساس اسلام و قلمرو اسلامی میدانند.