چکیده:
دیپلماسی نهضتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی در شکلگیری روابط خارجی و بینالمللی کشور ایفا نموده است. چنین نقشی در بستر قانون اساسی بهتدریج منجر به تشکیل ساختارهای حاکمیتی چون نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید که مأموریت اصلی و اساسی آن پُشتیبانی و حمایت از نهضتهای آزادیبخش و دولتهای حامی مقاومت در سراسر جهان است؛ که این مهم در تعامل و همکاری با سایر ساختارهای رسمی و قانونی نظام تعیّن پیدا میکند. با این وجود به نظر میرسد این موضوع پس از چهار دهه از تشکیل نظام جمهوری اسلامی و در آغازین سالهای گام دوم انقلاب آنچنان که بایدوشاید مورد ساخت پژوهشی و پرداخت علمی قرار نگرفته و از طرفی نقشۀ راه آن با توجه به مسائل و مشکلات پیش رو طراحی و تدوین نشده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل همین موضوع است که تلاش میکند ضمن تبیین چهارچوب مفهومی و نظری مقاومت و جایگاه محکم آن در قانون اساسی، نسبت دیپلماسی نهضتی و سیاست خارجی را موردواکاوی قرار داده و در نهایت مسائل پیش روی کاربست دیپلماسی نهضتی در عرصۀ سیاست خارجی را در چهارچوب نقشۀ راه پیشنهادی موردارزیابی قرار دهد. روش پژوهش بهلحاظ نوع تحقیق، توصیفی ـ تبیینی و بهلحاظ روششناسی تحقیق بر مبنای نوع دادهها، روش کیفی است. روش گردآوری دادهها نیز کتابخانهای، اینترنتی، اسنادی و مطالعات میدانی بوده و روش تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز تحلیل محتوا و روایی میباشد. نتیجۀ نهایی تحقیق این است که دیپلماسی نهضتی در راستای نظام ارزشی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بهدنبال تشکیل محور مقاومت در سطح منطقهای و بینالمللی از طریق بومیسازی مقاومت بوده و این مهم در یک نقشۀ راه پیشنهادی ششمرحلهای یعنی گفتمانسازی، شبکهسازی، جریانسازی، جنبشسازی، نظامسازی و در نهایت تمدنسازی مدیریت و اجرا میگردد. البته تحقق نقشۀ راه مستلزم توجه به مسائل و چالشهای پیش روی دیپلماسی نهضتی است که در بخش پایانی مقاله موردبررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
Movement diplomacy in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran has played an important role in the formation of foreign and international relations since the beginning of the victory of the Islamic Revolution. Such a role in the constitution gradually led to the formation of governing structures such as the Quds Force of the Islamic Revolutionary Guard Corps, whose main mission is to support and support the liberation movements and pro-resistance governments around the world. Cooperation with other formal and legal structures of the system is determined. However, it seems that after four decades of the establishment of the Islamic Republic and in the early years of the second step of the revolution, this issue has not been properly researched and perhaps paid for scientifically and perhaps on the other hand. The problems ahead are not designed and developed. The main purpose of this article is to investigate and analyze this issue, which tries to explain the conceptual and theoretical framework of resistance and its strong position in the constitution, the relationship between movement diplomacy and foreign policy, and finally the issues facing the application of movement diplomacy in Assess the field of foreign policy within the framework of the proposed roadmap.
خلاصه ماشینی:
نتيجۀ نهايي تحقيق اين است که ديپلماسي نهضتي در راستاي نظام ارزشي و منافع ملي جمهوري اسلامي ايران به دنبال تشکيل محور مقاومت در سطح منطقه اي و بين المللي از طريق بوميسازي مقاومت بوده و اين مهم در يک نقشۀ راه پيشنهادي شش مرحله اي يعني گفتمان سازي، شبکه سازي، جريان سازي، جنبش سازي، نظام سازي و در نهايت تمدن سازي مديريت و اجرا ميگردد.
دوگانه هايي مثل دنيا و آخرت ، زندگي و بندگي، عقل و شرع ، ديانت و سياست ، جمهوريت و اسلاميت ، جوشش انقلابي و نظم سياسي و اجتماعي، اصلاح گري و انقلابيگري، آرمان گرايي واقع بينانه و آنچه موضوع اين مقاله است ؛ يعني «ديپلماسي نهضتي» ـ امري رسمي در کنار پديده اي غيررسمي ـ از آثار، ابداع ها و برکات انقلاب اسلامي است ؛ کما اينکه هم زيستي راهبردي دو اصل قانوني «عدم مداخله » و «حمايت از نهضت ها» در اصل ١٥٤ قانون اساسي: «جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در کل جامعۀ بشري را آرمان خود ميداند و استقلال و آزادي و حکومت حق و عدل را حق همۀ مردم جهان ميشناسد.
مجمع تشخيص مصلحت به اين ترتيب در چنين فضايي، ديپلماسي نهضتي و مسئلۀ مقاومت به رغم تمامي مجاهدت ها و رشادت هاي نيروهاي ايماني و جان برکف مقاومت ، و حتي با وجود آثار و پيامدهاي راهبردي آن در جهت عمق بخشي خارجي نظام انقلابي جمهوري اسلامي و افزايش توان بازدارندگي و تقويت حاشيۀ امن محيط پيراموني امنيت ملي کشور، متأسفانه جز با پشتياني و حمايت سياسي ـ اقتصادي و ديپلماتيک مناسب و متناسب با ظرفيت هاي نهضتي در منطقه و جهان به خصوص در مناطق راهبردي مثل غرب آسيا، بالکان و امريکاي لاتين ، نميتوان از دستاوردهاي آن استفاده و بهره برداري حداکثري نمود.