چکیده:
امروزه نشانهشناسی بهعنوان علمی که به بررسی نشانههای موجود در یک متن میپردازد، اهمیتی خاص در بررسی متون، بهویژه متون ادبی دارد و رهیافتی مؤثّر برای ورود به لایههای تودرتوی متون محسوب میشود. از آنجایی که نشانهشناسی به بررسی نشانهها در قالب یک نظام میپردازد، در واکاوی متون ادبی نیز رهیافت نشانهشناسی، با نظامهایی مختلف روبهروست که از زوایایی متفاوت مورد بررسی قرار میگیرند. این پژوهش نیز با اتّخاذ دو رویکرد اسطورهشناسی و نشانهشناسی، سعی در بازخوانی شخصیت رستم در شاهنامه دارد و برای رسیدن به این مهم، وجود این قهرمان را در قالب نظامی نشانهای بررسی میکند. ریشة نام رستم، ارتباطش با سایر شخصیتهای شاهنامه، رنگ درفش و سراپردة او، جنگاوری او، اسب او، ابزار کارزار او و... از جمله مهمترین مواردی محسوب میشوند که در نظام نشانهای مربوط به رستم قرار میگیرند. این پژوهش بر آن است به تبیین این نکته بپردازد که آنچه در متن شاهنامه به شخصیت رستم ارتباط پیدا میکند، در قالب یک نظام نشانهای قرار میگیرد؛ نظامی که از طریق بررسی روابط جانشینی و همنشینی موجود در آن، میتوان به تناسب خویشکاری رستم با هر آنچه به وی مربوط میشود، پی برد.
Investigation of the functions of the name of Rustam in Shahnameh, based on semiotic systems Nowadays, semiotics, as a science that examines the signs in a text, has a special importance in the study of texts, especially literary texts and is considered an effective approach to entering some of the hidden layers of texts. Since semiotics examines signs in the form of a structure, in the study of literary texts, semiotic approach, faced with various systems that are examined with different angles. This research, by selecting two approaches, mythology and semiotics, tries to re-read Rostam's character in Shahnameh and to achieve this, examines the existence of this hero in the form of a sign structure. The root of the name of Rustam, his relationship with other characters in Shahnameh, the color of his flag and his marquee, his warfare, his horse, his war instruments, and etc. are among the most important cases that are placed in the structure of Rostam signs. the purpose of this research is to explain that What is related to the character of Rustam in Shahnameh, is in the form of a structure of signs, Which is through the study of the relationships between the Syntagmatic and Paradigmatic of this text, it is possible to understand the coincidence of functions of Rustam with everything that is related to him.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش نيز با اخاذ دو رويکرد اسطوره شناسي و نشانه شناسي، سعي در بازخواني شخصيت رستم در شاهنامه دارد و براي رسيدن به اين مهم ، وجود اين قهرمان را در قالب نظامي نشانه اي بررسي ميکند.
اين پژوهش بر آن است به تبيين اين نکته بپردازد که آنچه در متن شاهنامه به شخصيت رستم ارتباط پيدا ميکند، در قالب يک نظام نشانه اي قرار ميگيرد؛ نظامي که از طريق بررسي روابط جانشيني و همنشيني موجود در آن ، ميتوان به تناسب خويشکاري رستم با هر آنچه به وي مربوط ميشود، پي برد.
سؤالات پژوهش سؤالات پژوهش عبارت است از اينکه چرا از ميان پهلوانان شاهنامه ، رستم داراي نقش نجات بخش براي ايران است ؟ رخش چه رنگي دارد؟ چرا رنگ سراپردٔە رستم سبز است ؟ درفش رستم چه رنگ و چه نقشي دارد؟ توجه به ريشۀ اسامي چه کارکرد اسطوره اي در اعمال و رفتار پهلواناني چون رستم ايفا ميکند؟ در اين پژوهش ، نگاهي ريشه شناسانه به واژه «رستم » و کارکردهايش در شاهنامه داشته ايم .
پيشينۀ پژوهش شميسا (١٣٢٨) در کتاب نقد ادبي، رستم و اسفنديار را از منظر نشانه شناسي ادبي ، مورد بررسي قرار داده است ؛ همچنين فرزاد ابراهيميزاده ابريشمي، در پايان نامه اي با عنوان «تحليل نشانه شناختي شعر اخوان ثالث »، نگاهي زبان شناسانه به اشعار دارد و کمتر به زيرساخت هاي آييني و اساطيري متن توجه کرده است .