چکیده:
صنعت خودروسازی ایران همواره دچار مشکلاتی بوده که در زمانهای خاصی این مشکلات ظهور و نمود بیشتری پیدا میکند. هریک از سیاستگذاران و مسئولین در دولتهای مختلف، تحلیلهای مختلفی در خصوص این صنعت داشته و به تبع راهحلهای مختلفی را پیشنهاد کردهاند ولی علیرغم تمام تلاشها، امروزه شاهد آن هستیم که نه تنها مشکلات برطرف نشده بلکه شدت هم یافته است. در این مقاله تلاش داریم تا در پرده اول، از نگاه ذینفعان اصلی (مشتری، خودروساز، قطعهسازها، بانکها، دولت) نگاهی به مشکلات داشته باشیم، در پرده دوم «باورهای رایج سیاستگذاران و تحلیلگران صنعتی» را مرور کنیم، باورهایی که مبنای اتخاذ تصمیمات مهمی میشود؛ در بخش بعدی تحت عنوان «تاملی در خصوص باورهای رایج» و «تاملی در خصوص برخی از واقعیت های موجود در صنعت خودرو سازی» به بازاندیشی در خصوص هریک از باورهای رایج مطرح شده در جامعه پرداخته و سعی میکنیم نکات مهمی که در این باورها از آنها غفلت شده را شناسایی کنیم. همچنین به برخی از واقعیتهای درس آموز صنعت اشاره می کنیم. در بخش پایانی در جستجوی راهحلهایی برای برون رفت از مشکلات خواهیم بود و پیشنهادهایی را برای ارتقای صنعت خودروسازی مطرح خواهیم کرد. پیشنهاد مشخص این مقاله اینست که اتخاذ و اعمال صحیح «سیاستهای صنعتی» راه حل اصلی ارتقا صنعت خودروسازی کشور می باشد در این راستا سیاستهای مهم عبارتند از: «تجمیع تقاضا» ، «مشترکسازی» ، «اجتناب از تنوع بخشی به قطعات اصلی و تلاش برای تمرکز بر پلتفرمهای مشترک».
Iran's automotive industry has always had problems that at certain times these problems appear more and more. Every policymaker and official in different governments have had different analyzes about this industry and consequently suggested different solutions, but despite all the efforts, today we see that not only the problems have not been solved but they have intensified. In this article, we try to look at the problems from the perspective of main stakeholders (customer, automaker, component makers, banks, government) in the first section, and review the "common beliefs of policy makers and analysts" in the second section, the beliefs that underlie decision-making. It becomes important; In the next section, entitled "Reflections on Common Beliefs" and "Reflections on Some Realities in the Automotive Industry", we will rethink each of the common beliefs in society and try to highlight the important points in these beliefs. Identify them neglected. We also point out some of the industry learning facts. In the final section, we will look for solutions to the problems and make suggestions for upgrading the automotive industry. The specific suggestion of this article is that the adoption and correct application of "industrial policies" is the main solution to promote the country's automotive industry. In this regard, important policies are: "aggregation of demand", "subscription", "avoid diversity of main components and "To focus on shared platforms.
خلاصه ماشینی:
بنابراين در اين مقاله نگاهي کوتاه به تحولات اصلي صورت گرفته در آن شرکت مياندازيم : راه اندازي شرکت هاي مختلف مونتاژ خودرو بالاخص شرکت ايران ناسيونال (ايران دهه ٤٠ خودروي فعلي) به منظور مونتاژ پيکان تحت ليسانس گروه صنعتي روتوس و شرکت شمسي تالبوت انگلستان دوران جنگ قطع همکاري شرکت هاي غربي و ايجاد رکود در صنعت خودروسازي تحميلي ايجاد شرکت ساپکو و تلاش براي رونق بخشي به صنعت قطعه سازي بعد از جنگ تلاش براي داخليسازي از طريق مهندسي معکوس و کپيسازي قطعات تحميلي افزايش توليد خودرو پيکان دهه ٧٠ تلاش براي همکاري مشترک در توليد محصولات جديد و قرارداد با شرکت پژو براي شمسي ساخت تحت ليسانس ٤٠٥ بازطراحي ٤٠٥ و ارائه محصول سمند (استفاده از پلتفرم ٤٠٥ و طراحي در سطوح ظاهري ) اوايل دهه بازطراحي ٢٠٦ به ٢٠٦ صندوق دار (طراحي مشترک) 80 همکاري مشترک در توليد محصولات جديدتر و قرارداد با شرکت رنو اواخر دهه ٨٠ طراحي موتور ملي با مشارکت يک شرکت آلماني و ارائه موتور EF٧ و اوايل ٩٠ طراحي محصول جديد برپايه موتور ملي به نام دنا 142 ٢-٢ پرده دوم : باورهاي رايج در بين سياست گذاران و تحليل گران صنعتي صنعت خودروسازي ايران در سال هاي متمادي دچار مشکلات عديده بوده و انواع تحليل ها و آسيب شناسيها توسط افراد مختلف صورت گرفته است .
بنابراين سياست گذاراني که تشويق به افزايش شرکت هاي خودروسازي ميکنند و رقابت را کليد حل مشکلات ميدانند بايد توجه داشته باشند که بازار ايران محدود بوده و پتانسيل حضور چندين شرکت بزرگ را به صورت همزمان ندارد (مگر اينکه به لحاظ اقتصاد سياسي اقدام به ايجاد بازارهاي جديد در خارج از کشور نمود که نيازمند مجال ديگري براي بحث است ).