چکیده:
مفهوم عشق را از زوایای گوناگونی تعریف کردهاند و واکاوی این مفهوم در بسیاری از رشتههای علمی ازجمله فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و زبانشناسی موردتوجه بوده است. بهگونهای که تعریفهای متنوع و پرشماری از آن شده است. عشق بهمثابه احساس، بهرغم ویژگیهای جسمی آن، فرد را به دیگرانی که موضوع این احساس هستند مرتبط میکند و ازاینرو بعدی اجتماعی- فرهنگی بر آن حاکم است. مفهوم عشق و تجربهی عاشقی کاملاً تحت تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه و وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر دوران خاصی است. عشق اگرچه در نگاه اول فردیترین عاطفه و احساسات مینمایاند اما این مسئله کاملاً متأثر از شرایط جامعه است. توجه به عشق از منظر عاملیت فرد نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. با توجه به تعامل بین فرد و ساخت، ظرفیت افراد برای عاشقشدن بهمثابه یک ویژگی اجتماعی شکل میگیرد. هدف اصلی مقالهی حاضر، بررسی عشق از منظر جامعهشناسی و علوم انسانی است. نویسندگان مقاله با بررسی متون موجود و بهرهگیری از روش تحقیق اسنادی بهمثابه پیشزمینه لازم برای سنجش تجربی و میدانی موضوع، تحلیل اجتماعی؛ زبانشناختی؛ روانشناختی و فلسفی عشق را مورد کنکاش قرار دادهاند. در تحلیل اجتماعی عشق از دیدگاههای افرادی مانند ترنر، گود، گیدنز، باومن و ایلوز استفادهشده است. دیدگاه رولان بارت و رابرت استرنبرگ در حوزه زبانشناسی و نشانهشناسی نیز برای تدقیق دلالتهای مفهومی عشق موردتوجه قرارگرفته است. نگاه فلاسفه و روانشناسان به عشق در بخش پایانی مقاله بررسیشده است.
Study of Love from the perspective psychology [D1] , sociology, philosophy, linguistics: The peresentation [D2] of a combined theoryThe [D3] concept of love can be defined from a range of perspectives. Different fields of philosophy, psychology, sociology [D4] and linguistics have focused on exploring this concept and this has led to a plethora of definitions. Like feelings, love can associate one to others who are intended in spite of the physical characteristics; therefore, it is governed by sociocultural dimensions. The concept of love and the experience of falling in love is under the influence of dominating discourse [D5] of the [D6] society and its social, cultural, political and economic circumstances in every particular period of time. Although love initially seems to be the most individual in feelings and compassion, it is fully affected by social circumstances. Taking into account love as agency [D7] is of great importance. Considering the interaction between someone and the structure, the capacity of people to fall in love is analogous to a social trait. This study aims to explain love sociologically. Having reviewed the relevant texts and utilizing library research method as a background for empirical and survey evaluation of the issue, these researchers have embarked on analyzing the issue philosophically, psychologically, sociologically and linguistically. In social [D8] analysis of love, the outlooks of people like Turner, Goode, Giddenz, b [D9] auman and [D10] Iluves have been used. In linguistic and semiotics domains, the viewpoints of Roland Barths and Robert Sternberg have been applied in order to elaborate the conceptual reasons of love. The viewpoints of philosophers and psychologists are discussed at the end of this article.
خلاصه ماشینی:
In social analysis of love, the outlooks of people like Turner, Goode, Giddenz, bauman and Iluves have been used.
Sociology of Emotions در دوره هاي تاريخي و در اغلب فرهنگ هاي جهان ، بيشتر مردم عشق را که يکي از احساسـات ثانويه است ، تجربه کرده اند.
جامعه شناسان نسبت به عشق ، همانند ساير احساسات ، توجه کمتري داشته انـد؛ هرچنـد معـدود آثاري در اين زمينه از ديدگاه هاي مختلف نگاشته شده که نشانگر علاقـه خاصـي بـه ايـن موضـوع هستند.
اگر دانش جامعه شناسي مي تواند با مـا سـخن از شـرايط بيرونـي عشق بگويد، براي يافتن منطق حاکم بر دنياي دروني عشق و مکانيسم هاي دخيـل در آن بايـد بـه علوم ديگر از قبيل فلسفه ، روان شناسي، روان کاوي ، زبـان شناسـي ، مغزشناسـي و هورمـون شناسـي رجوع کرد و از آنان کمک خواست تا بـه مـا بگوينـد منطـق درونـي عشـق شـامل چـه مسـائل و موضوعاتي است و چگونه تحول در فهم همين نظم دروني ، زمينه ساز تغييرات بسيار در شکل عملي و عيني روابط عاشقانه در جوامع انساني شده است .
درحالي که در جامعه آمريکا به دليل سـاخت خـانوادگي ، عشـق تنها انگيزه ازدواج است و جوانان تشويق مي شوند که فقط بر اساس عشق ازدواج کنند، زيرا خانواده گسترده بسياري از کارکردهاي اجتماعي خود را از دست داده و افراد قادرند بدون حمايت خانواده ، بـه تشکيل خانواده جديد اقدام کنند.
اين عشق نتيجه دستيابي زنان به جايگاه هـاي اجتمـاعي مهم بوده و ديگر عشق تنها به يک زن و يک مرد منحصر نمي شد بلکه اين نوع عشـق بـه دنبـال تحقق برابري فرصت زن و مرد براي دسترسي به فرصت هاي اجتماعي و درنتيجه عاطفي است .