چکیده:
جامعه ایران طی چند دهه اخیر محمل تغییرات زیادی بوده که این تغییرات تعاملات خانوادگی بیننسلی را تحت تاثیر قرار دادهاست. هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل تعیینکننده تعاملات خانوادگی بیننسلی در خانوادههای تهرانی است که با روش کیفی، مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته با سالمندان به روش نمونهگیری هدفمند و نظری انجام شده و داده-های حاصل از مصاحبهها به روش تحلیل مضمون کدگذاری شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد چالش فرزندان غیرمستقل، ناامنی شغلی فرزندان، بیثباتی زندگی خانوادگی فرزندان، تغییر مناسبات خانوادگی بیننسلی و درنهایت، سالمندزدایی از خانواده هستهای، تعاملات خانوادگی سالمندان را پروبلماتیک میسازد. حاکمیت ارزشها و مناسبات بازاری و سیطره منطق اقتصادی بر زیست روزمره به حیات خانوادگی نیز ورود پیدا کرده، خانواده را ناایمن ساخته و تغییراتی را در تعاملات خانوادگی بیننسلی نمایانده است؛ تغییراتی که در راستای تغییر هنجارهای حمایت بیننسلی، حمایتگری بیننسلی یکسویه، کالاییشدن روابط بیننسلی و سالمندزدایی از خانواده هستهای پیش میرود. این تغییرات از ناامنی تعاملات بیننسلی در خانوادههای امروزی حکایت دارد که خانوادهها را در برابر سالمندان، ناتوان میسازد.
In the past decades, Iranian society has undergone various changes that have affected the changes in family intergenerational relations. The present research aims to analyze the determining factors of family intergenerational relations among the Tehranian families and it has been conducted with qualitative, in-depth and semi-structured interviews with the elderly using a Purposeful and Theoretical sampling method and the data obtained from the interviews have been coded based on the Thematic Analysis method. The results of this study show that the challenge of independent children, children's job insecurity, children's family life instability, the change of intergenerational family relations and finally, exclusion of the elderly from the nuclear family make the elderly family relations problematic. The governance of values and market relations and domination of economic logic in everyday life has also entered family life, making the family insecure and making changes in family intergenerational relations. Such changes proceed to change the intergenerational support norms, one-way intergenerational supportiveness, the commodification of the intergenerational relations and exclusion of the elderly from the nuclear family. Such changes result from intergenerational relations insecurity in the Contemporary families which disable the families against the elderly.
خلاصه ماشینی:
هرچند به تدريج تغييرات ارزشي و نگرشي در جهت کاهش اين توقعات نيز رخ داده است ؛ حمايت از سالمندان که در گذشته ، يک «تعهد بين نسلي »١ بود، امروزه نوعي «ياري و مساعدت »٢ محسوب ميشود (٢٠١١ ,Bloom, Jimenez and Rosenberg) و اين هنجار که فرزندان و والدين حتما بايد همديگر را حمايت کنند، تغيير کرده است .
حال ، مسئلۀ تحقيق حاضر اين است که عوامل تعيين کنندة روابط خانوادگي بين نسلي در خانواده هاي تهراني چيست ؟ اين عوامل را تحت چه مضاميني ميتوان صورت بندي کرد؟ چه تغييراتي در تعاملات خانوادگي بين نسلي سالمندان در حال وقوع است ؟ کالاييشدن ١، پوليشدن ٢ و روابط بين نسلي 3 4 مفهوم کالاييشدن ، ريشه در انديشه هاي مارکس دارد و کنار مفاهيمي مانند بت وارگي کالا به کار ميرود تا فرايندي را توضيح دهد که از نظر مارکس ، براي غلبه نظام سرمايه داري بر منابع 1 Commodification 2 Monetarism 3 Intergenerational relations 4 fetishism ثروت و قدرت جامعه ايجاد ميشود.
خانواده هاي امروزي، به عنوان منبع سنتي مراقبت از سالمندان ، به دلايلي چون ناتواني اقتصادي، بيثباتي و ناامنيهاي شغلي، اشتغال زنان ، کمتر قادر به ايفاي نقش پيشين خود هستند، اما همۀ ماجرا اين نيست ، بلکه جامعۀ مدرن ، گسترش فردگرايي و پروژه «خود» و تمايل به زندگي مستقل و همچنين تضعيف پيوندهاي اجتماعي و روابط خويشاوندي، الگوهاي متفاوتي از تعاملات بين نسلي را ايجاد ميکند.