چکیده:
یکی از نهادهای پربسامد که در ابواب مختلف فقهی مورد توجه است، نهاد «ولایت» است. از میان مصادیق ولی، «ولی عرفی» کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و علاوه بر ضرورت تبیین ماهیت، بررسی ادله مشروعیت ولایت آن نیز امری لازم است. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش آن است که «مبانی مشروعیت ولی عرفی چیست؟» فرضیه پژوهش این است که اقارب نسبی (غیر پدر و جد پدری) اولیای عرفی هستند و برای مشروعیت ولایت آنها میتوان از ادله نقلی و عقلی بهره جست. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و ادله شرعی در آن مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. یافته پژوهش حاضر آن است که میتوان با تحلیل و موشکافی در ادله اولیه و ثانویه ولایت، ولیّ عرفی را به صورت مقید پذیرفت. پذیرش مشروعیت ولایت ولیّ عرفی، آثار فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی خواهد داشت. علاوه بر آن میتواند بخشی از مسئولیتهای حکومت و دستگاه قضایی را کاهش دهد و مدیریت امور، آسانتر و توسط خود مردم سامان پذیرد.
One of the most frequent institutions that is considered in various jurisprudential subjects is the institution of "Wilayat (guardianship) ". Among the examples of guardianship, "customary guardianship" has been less discussed and studied, and in addition to the need to explain the nature, it is necessary to examine the arguments for the legitimacy of its guardianship. Accordingly, the major question of the study is "What are the principles of legitimacy of customary guardian?". The research hypothesis is that blood relatives (other than father and paternal grandfather) are the customary guardians and narrative and rational arguments can be used for the legitimacy of their guardianship. The method of this study is descriptive-analytical and the religious arguments are analyzed in it. The finding of the current study suggests that by analyzing and scrutinizing the primary and secondary arguments of the guardian, the customary guardian can be accepted as a constrained guardian. Accepting the legitimacy of guardianship of a customary guardian will have many effects on individual and social life. In addition, it can reduce some of the responsibilities of the government and the judiciary system, and manage affairs more easily and by the people themselves.
خلاصه ماشینی:
بحثها و گفتگوهایی در خصوص ولایت بر این افراد در گرفته است و پیشنهاد تولی امور توسط «ولی عرفی» جسته و گریخته و البته بهصورت مبهم و بدون تبیین مفهومی و مصداقی و همچنین بدون بررسی ادله مشروعیت ولایت ولی عرفی در برخی متون به چشم میخورد.
محقق نجفی نیز در خصوص ازدواج کودک بدون ولی شرعی معتقد است که «ولی عرفی» متکفل چنین امری میشود و این امر بر اساس روایتی از امام باقر× -که مورد اشاره و بررسی قرار میگیرد- مشروع است (نک: نجفی، ۱۹۸۱م، ج۳۹، ص ۲۰۳).
(که این نشان آن است که ولیین عرفی در صدر غیر از پدر است، وگرنه سؤال مجدد در آخر روایت بیمعنا است) و قرینه دیگر (بر اینکه منظور از ولیین، ولی عرفی است)، فرمایش امام× است که در خصوص جایی که اگر یکی از زوجین بمیرد قبل از اینکه به سن رشد و بلوغ برسد، امام فرمود: «میراثی بین آن دو نیست و همچنین مهری وجود ندارد.
میرزا حبیبالله خویی، فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم که شرح او بر نهج البلاغه از جمله شروح معتبر محسوب میشود نیز همان تفسیر سید رضی را مورد تأیید قرار داده است (نک: هاشمی خوئی، ۱۳۵۸، ج۲۱، ص ۳۳۵)؛ هرچند برخی فقیهان مانند محقق تستری، تفسیر سید رضی و موافقان وی را نپذیرفتهاند و گفتهاند این تفسیر مطابق مذهب عامه است (شوشتری، ۱۳۷۶، ج۱۴، ص ۳۳۴)، لکن صرف موافقت با عامه نمیتواند موهن نظر فقهی باشد؛ چنانکه برخی از فقیهان همچون مرحوم مغنیه، استحباب اذن از ولی عرفی را دراینباره پذیرفتهاند (نک: مغنیه، ۱۹۷۹م، ج۴، ص ۳۷۲).
Qom: Encyclopedia of Islamic jurisprudence on the religion of the Ahl al-Bayt.