چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی و نقد کتاب پروژههای چندرسانهای بود. لذا روش تحلیلی - اسنادی مورد استفاده قرار گرفت. کتاب مورد مطالعه، تألیف کارن اس. ایورس و آن ای. بارون در سال 2010 با ترجمهی خدیجه علیآبادی و اسماعیل اصلانی در سال 1395 بوده که از سوی انتشارات بوی کاغذ منتشر شده است. این مقاله با بکارگیری روش تحلیل اسناد و بازبینی و روشنسازی دامنهی محاسن و کاستیهای کتاب گردآمده است و آشکار میسازد که متن آن علیرغم همخوانی قابل قبول با متن اصلی، رسایی و روان بودن و برخورداری از واژگان تخصصی پسندیده، کاستیهایی دارد؛ از جمله عدم طراحی راهبرد یاددهی-یادگیری و تحلیل هوشهای چندگانه طی فرآیند از ایده تا ارزشیابی، عدم ارائه راهکارهای عملیاتی و دقیق برای پیادهسازی راهبرد یادگیری مشارکتی (تشریک مساعی)، عدم توجه به جزئیات گامها و فعالیتهای هر یک از مدل پیشنهادی، عدم توجه تفکیک مفهومی فلوچارت با ساختار محتوا و عدم انتخاب برخی تیترهای مناسب با توجه به محتوا بودند. سودمندی کتاب حاضر بهعنوان یک راهنمای تدریس برای راهبرد یادگیری مبتنی بر پروژههای چندرسانهای مشارکتی بهعنوان یک منبع آموزشی در دروس تولید محتوای الکترونیکی در دورهی کارشناسی و حتی در درس درسافزارهای کارشناسی ارشد بالا است. ازاینرو پیشنهاد میشود نویسندگان با برطرفسازی برخی اشکالهای صوری، ساختاری و محتوایی آن را بهبود دهند.
The purpose of this study was to review and criticize the “Multimedia Projects in Education: Design, Producing, and Assessing” book. Therefore, analytical-documentary methods were used. The book was written by Karen S. Ivers and Ann E. Barron in 2010 and translated by Khadijeh Aliabadi and Esmail Aslani in 2016 and published by Booka Publisher. This paper has been compiled by applying the method of document analysis and reviewing the scope of the book’s merits and shortcomings and reveals that the text has shortcomings in spite of the acceptable consistency with the original text, refinement and fluency, and the availability of specially qualified vocabulary including the lack of designing a teaching-learning strategy and analyzing multiple intelligences during the process of the idea to evaluation, lack of operational and precise strategies for implementing the cooperative learning strategy (collaborative learning), the lack of attention to the details of the steps and activities of each proposed model, lack of attention to the conceptual separation of the flowchart with the content structure and the inability to select some appropriate titles according to the content. The book’s usefulness as a teaching guide for a collaborative multimedia project learning strategy is high as a source of training in electronic content production courses at the undergraduate and even master’s degree courses. Therefore, it is suggested that writers improve their formal, structural, and content defects by resolving them.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با بهکارگیری روش تحلیل اسناد و بازبینی و روشنسازی دامنۀ محاسن و کاستیهای کتاب گرد آمده است و آشکار میسازد که متن آن باوجود همخوانی قابلقبول با متن اصلی، رسایی و روانبودن، و برخورداری از واژگان تخصصی پسندیده کاستیهایی دارد؛ ازجمله عدم طراحی راهبرد یاددهی ـ یادگیری و تحلیل هوشهای چندگانه طی فرایند از ایده تا ارزشیابی، عدم ارائۀ راهکارهای عملیاتی و دقیق برای اجرای راهبرد یادگیری مشارکتی (تشریک مساعی)، بیتوجهی به جزئیات گامها و فعالیتهای هریک از مدل پیشنهادی، بیتوجهی به تفکیک مفهومی فلوچارت با ساختار محتوا، و انتخاب برخی عناوین نامناسب باتوجهبه محتوا بودند.
گفتنی است این کتاب ارزشمند میتواند علاوهبر معلمان بهصورت راهنمای تدریس برای راهبرد یادگیری مبتنیبر پروژههای چندرسانهای مشارکتی درحکم یک منبع آموزشی در دروس تولید محتوای الکترونیکی در دورۀ کارشناسی و حتی در درس درسافزارهای کارشناسی ارشد مورداستفاده قرار بگیرد، اما برخی اشکالهای صوری، ساختاری، و محتوایی در آن دیده میشود که این مقاله با هدف اصلاح این موارد سامان یافته است و توضیحات نگارنده بیشتر برای رفع اشتباهات و نیز تکمیل گزارشهای نویسنده انجام گرفته است.
درحالیکه محتوای کتاب با این عنوان بهدلایل زیر میتواند چندان سنخیتی نداشته باشد: اول اینکه کتاب برای آن دسته از معلمانی است که میخواهند رویکرد تدریس خود را بهسمت یادگیرندهمحوری سوق دهند و از راهبرد یاددهی ـ یادگیری مبتنیبر پروژههای مشارکتی استفاده بکنند.