چکیده:
آموزه «مهدویت» از برجستهترین اندیشههایی است که در نگرش ایجابی و سلبی فرقههای اسلامی جای گرفته است. پس از غیبت صغرا، فقدان امام حاضر و طرح سوالهای تردید برانگیز درباره امام غایب و انگارههای نوپدید علیه نظرگاه امامیه؛ سبب شد که اندیشمندان امامی، نظیر شیخ طوسی در صدد پاسخگویی به شبهات برآیند. تحقیق فراپیش با روش توصیفی- تحلیلی، شیوه شیخ طوسی را در پاسخ به شبهات مهدویت در کتاب «الغیبه»، بررسی کرده است. واکاوی روش شیخ، افزون بر ارائه الگوهای متناسب با عصر حاضر در عرصه پاسخ به شبهات مهدویت؛ به فراهم کردن زمینههای جدید در تعمیق پژوهشهای مهدوی کمک میکند. بر اساس یافتههای پژوهش، رویکرد شیخ طوسی در پاسخگویی به شبهات فرقههای مختلف، علاوه بر کاربست روایات؛ از اجماع، دلایل عقلی، دانش رجال و درایه و اصول بهره گرفته است. در شبهات مفروض نیز افزون بر دلایل عقلی، از تاریخ و آیات قرآن و روایات استفاده کرده است.
تعتبر التعالیم " المهدویة " من أبرز الرؤی والعقائد التی لها نظرة إیجابیة وسلبیة للفرق الإسلامیة ، وقد أدت مرحلة ما بعد الغیبة الصغری وفقدان الإمام الحاضر وطرح الأسئلة التی تحول حولها الشکوک والشبهات حول الإمام الغائب والأفکار الجدیدة ضد الآراء التی جاءت بها الإمامیة جعلت علماء الإمامیة من امثال الشیخ الطوسی بصدد الإجابة علی تلک الشبهات ، والتحقیق الذی بین أیدینا والذی تم إعمال الإسلوب الوصفی – التحلیلی فی کتابته قام بدراسة أسلوب وطریقة إجابة الشیخ الطوسی فی إجابته علی الشبهات المهدویة فی کتاب " الغیبة " . ولاشک فإن عملیة دراسة أسلوب الشیخ تعمل وبالإضافة علی تقدیم وإبراز القدوة المناسبة التی تنسجم مع العصر الحاضر فی مجال الإجابة علی الشبهات المهدویة فإنها تساعد فی تمهید وتوطأت المجالات والأرضیات الجدیدة فی تعمیق وترسیخ الدراسات والتحقیقات المهدویة . وحسب النتائج الحاصلة من هذا التحقیق فإن الشیخ الطوسی ومن خلال إجابته علی الشبهات التی طرحتها مختلف الفرق قد أستعان علاوة علی تطبیق الروایات الواردة بالإجماع والأدلة العقلیة وعلم الرجال والدرایة والأصول وتم الأستفادة فی الشبهات المفروضة کذلک بالإضافة الی الأدلة العقلیة من التاریخ والآیات القرآنیة والروایات الواردة .
The doctrine of “Mahdism” is one of the most prominent ideas in the positive and negative attitudes of Islamic sects. After the minor occultation, the absence of the present Imam and the projection of the controversial questions about the absent Imam and the newly appeared ideals against the Imamates view caused the Imamates scholars, like Sheikh Tusi, to seek to answer these doubts. The present paper, with the descriptive-analytic method, has investigated Sheikh Tusi’s method in responding to the Mahdism doubts in the book “Al-Ghaybah”. The analysis of method of Sheikh prepares new grounds in deepening Mahdavi researches in addition to presenting appropriate models in accordance to the present era in answering the Mahdism doubts. Based on the findings of this paper, Sheikh Tusi’s approach to answering the doubts of various sects has profited consensus, rational reasons, the study of narrators, the contextual study of hadith, and Muslim theology in addition to the usages of the narrations. In addition to rational reasons, he has used history and the Qur’an’s verses and narrations in the supposed doubts.
خلاصه ماشینی:
شیخ طوسی نیز به عنوان یكی از عالمان تراز اول شیعی به نگارش کتابها و آثاری در تبیین مقوله غیبت و پاسخ به شبهات مربوط به امام غایب اقدام کرد؛ چنانکه در بیان انگیزه تألیف کتاب «الغیبه» به همین نکته اشاره کرده است (شیخ طوسی، 1411: ص1).
ب) نگاهی اجمالی بر کتاب الغیبه کتاب «الغیبه»، اثر شاخص شیخ طوسی در موضوع مهدویت، در هشت فصل سامان یافته است: فصل اول: اثبات لزوم وجود امام و وجوب عصمت وی، نقد عقاید نحلههای انحرافی، بیان فلسفه غیبت و اثربخشی امام در دوره اختفا و برخی موضوعات دیگر؛ فصل دوم: اثبات ولادت امام زمان؟عج؟ با تکیه بر سنجه عقل و روایات؛ فصل سوم: ذکر روایات دیدار کنندگان با امام زمان؟عج؟؛ فصل چهارم: معجزات و توقیعات حضرت در زمان غیبت؛ فصل پنجم: بازگفت موانع ظهور امام عصر؟عج؟؛ فصل ششم: بررسی وکیلان و سفرای امام؟عج؟؛ فصل هفتم: بیان موضوعات مهم مهدوی، مانند عمر حضرت و نشانههای ظهور؛ فصل هشتم: بازگویی برخی از صفات امام؟عج؟ و سیره اخلاقی ایشان.
شیخ سپس سه دلیل نقلی مبنی بر شهرت مسئله شهادت امام صادق؟ع؟ و صحت امامت امام کاظم؟ع؟ (طوسی، 1411: ص196)؛ متعین بودن امامت در دوازده نفر(همان) و صحت روایات وصیت امام ششم و تعیین جانشین توسط آن حضرت (همان، ص196ـ 197)؛ ذكر کرده است.
شیخ طوسی با بهره گیری از روش نقلی و نیز كاربست عقل و نقل، اعتقاد این گروه را باطل دانسته است و وی بیان میکند که بر پایه دلایل عقلی و شرعی، زمین هرگز نباید از وجود حجت الاهی خالی باشد (همان).