چکیده:
نظریهها روایتهایی هستند درباب چگونگی کارکرد واقعیت، و با دیگر روایتها از آن روی متفاوتند که به توصیف و تبیین روابط میان پدیدهها پرداخته، قابلیت پیشبینی و کنترل به دست میدهند و انتزاعی ـ فارغ از زمان و مکان خاص ـ هستند. در رویکردهای متداول به نظریهپردازی، "زمان" ـ در کنار" مکان"ـ و تنها به عنوان شرایطی که محدوده اعتبار نظریه را تعیین مینماید، در نظر گرفته میشود و نقش تعیینکنندهای که زمان و ابعاد زمانی میتواند به ویژه در نظریههای علوم انسانی و از جمله نظریههای ناظر بر وجه هنری معماری در تعیین چیستی پدیده ها و چگونگی روابط بین آنها و در نتیجه در ساخت نظریه و معنای نسبت داده شده به آن ـ داشته باشد را نادیده میان گارند. ا ین مقاله بدین منظور در مطالعه نقش زمان در نظریهپردازی در گام اول از نقش زمان در تکوین نظریه میگوید و در گام دوم به بیان نقش زمان و زمانمندی در ساخت نظریه میپردازد و بدین منظور سه بازه زمانی، "بازه زمانی وجودی"، "بازه زمانی مشاهده، ثبت و گردآوری" و "بازه اعتباری" را تعریف میکند. درگام سوم نیز تداوم نظریه ها در زمان را بررسی میکند. این مقاله در انجام پژوهش از روش کتابخانهای و رجوع به داده های اسنادی موجود بهره گرفته است و با استفاده از استدلال منطقی تحلیل های لازم و ساختار مقاله را صورتبندی کرده است و برین باور است که نسبت و زمان و نظریه، فراتر از تنها یکی از شرایط محدود کننده اعتبار نظریه است و زمان عاملی است که هم در آغاز نظرورزی و هم در انجام آن و نیز در فرآیند ساخت نظریه به ویژه نظریه در علوم انسانی جایگاهی ویژه دارد و توجه به نقش آن میتواند به داشتن نظریههایی دقیقتر با قابلیت تبیین و پیشبینی صحیحتر منجر شود.
خلاصه ماشینی:
در رویکردهای متداول به نظریهپردازی، "زمان" ـ در کنار" مکان"ـ و تنها به عنوان شرایطی که محدوده اعتبار نظریه را تعیین مینماید، در نظر گرفته میشود و نقش تعیینکنندهای که زمان و ابعاد زمانی میتواند به ویژه در نظریههای علوم انسانی و از جمله نظریههای ناظر بر وجه هنری معماری در تعیین چیستی پدیدهها و چگونگی روابط بین آنها و در نتیجه در ساخت نظریه و معنای نسبت داده شده به آن ـ داشته باشد را نادیده میانگارند.
این مقاله در انجام پژوهش از روش کتابخانهای و رجوع به دادههای اسنادی موجود بهره گرفته است و با استفاده از استدلال منطقی تحلیلهای لازم و ساختار مقاله را صورتبندی کرده است و برین باور است که نسبت و زمان و نظریه، فراتر از تنها یکی از شرایط محدود کننده اعتبار نظریه است و زمان عاملی است که هم در آغاز نظرورزی و هم در انجام آن و نیز در فرآیند ساخت نظریه به ویژه نظریه در علوم انسانی جایگاهی ویژه دارد و توجه به نقش آن میتواند به داشتن نظریههایی دقیقتر با قابلیت تبیین و پیشبینی صحیحتر منجر شود.
تداوم نظریه در زمان چگونه است؟ (نظریه تا چه زمانی ادامه دارد؟ ) 1-2- فرضیه تحقیق این نوشتار برین باور است که نسبت و زمان و نظریه، فراتر از تنها یکی از شرایط محدود کننده اعتبار نظریه است و زمان عاملی است که هم در آغاز نظرورزی و هم در انجام آن و نیز در فرآیند ساخت نظریه به ویژه نظریه در علوم انسانی جایگاهی ویژه دارد و توجه به نقش آن میتواند به داشتن نظریههایی دقیقتر با قابلیت تبیین و پیشبینی صحیحتر منجر شود.