چکیده:
اُتانازی یا «مرگ خودخواسته»، مُعضلی نوظهور در جهان است که رسانه های جمعی کمتر به آن پرداخته اند. اُتانازی یک تابوی فرهنگی و اجتماعی تلقی می شود. افرادی که خواهان مرگ خودخواسته می شوند درگیر مشکلاتی چون ناامیدی، افسردگی و بیماری لاعلاج و شرایط سخت زندگی فردی و اجتماعی هستند. در این مقاله با استفاده از روش نشانهشناسی به مقایسۀ نحوۀ بازنمایی «مرگ خودخواسته» در سینمای ایران و جهان پرداختیم. روش نمونهگیری هدفمند و فیلمهای انتخاب شده «اُتانازی» و «خداحافظی طولانی» از ایران، «تو جک را نمی شناسی» از آمریکا و «دریای درون» از اسپانیاست. اگرچه «مرگ خودخواسته» در هر سه کشور سازنده فیلمها به لحاظ قانونی و عرف دینی ممنوع است، با اینحال یافتههای مقاله نشان میدهد هر یک از چهار فیلم مرگ خودخواسته را به شیوهای کاملاً متفاوت بازنمایی میکند. در فیلم ایرانی «اُتانازی»، مرگ خودخواسته امری کاملاً منفی و تخطّی از دستورات و ارادۀ خداوند محسوب میشود؛ فیلم ایرانی «خداحافظی طولانی» که ۱۳ سال بعد از «اُتانازی» ساخته شده، با تغییر رویکردی آشکار از نگاهی یکسره منفی به مرگ خودخواسته پرهیز میکند؛ در مقابل فیلم آمریکایی «تو جک را نمی شناسی»، مرگ خودخواسته را حقی اساسی برای انسان میداند و چهره ای انسانی از مدافعان مرگ خودخواسته ترسیم میکند و فیلم اسپانیایی«دریای درون» نیز با قرار دادن مرگ خودخواسته در چارچوبی اومانیستی و سکولاریستی بازنمایی کاملاً مثبتی از این مفهوم به دست میدهد.
خلاصه ماشینی:
در فيلم ايراني «اتانازي»، مرگ خودخواسته ، امري کاملا منفي و تخطي از دستورات و ارادة خداوند محسوب ميشود؛ فيلم ايراني «خداحافظي طولاني» که ١٣ سال بعد از «اتانازي» ساخته شده ، با تغيير رويکردي آشکار، از نگاهي يکسره منفي به مرگ خودخواسته پرهيز ميکند؛ در مقابل فيلم آمريکايي «تو جک را نميشناسي»، مرگ خودخواسته را حقي اساسي براي انسان ميداند و چهره اي انساني از مدافعان مرگ خودخواسته ترسيم ميکند و فيلم اسپانيايي «درياي درون » نيز با قرار دادن مرگ خودخواسته در چارچوبي اومانيستي و سکولاريستي بازنمايي کاملا مثبتي از اين مفهوم به دست ميدهد.
البته تحقيقات در زمينۀ بازنمايي رسانه اي، بسيار گسترده اند، بنابراين با تمرکز بر بازنمايي مسائل اخلاقي، فرهنگي و ديني ميتوانيم به طور خلاصه ، کتاب هاي «بازنمايي الگوي شخصيت مرد و زن در سينماي ايران : ارزيابي آن بر اساس آيات و روايات » (١٣٩٣)؛ نوشتۀ رفيع الدين اسماعيلي، «آسيب شناسي بازنمايي ازدواج در سينماي ايران (ديدگاه اسلامي)» (١٣٩٤)؛ نوشتۀ علي جعفري و «بازنمايي سبک زندگي اسلامي ـ ايراني در سريال پرده نشين » (١٣٩٥)؛ نوشتۀ رضا داودي و ليلا نيرومند و پايان نامه هاي دورة کارشناسي ارشد محترم السادات حسيني اول با عنوان «مرگ انديشي در انديشۀ فيلسوفان اگزيستانسياليست (هايدگر و سارتر) و بازنمايي آن در سينماي معاصر» (١٣٩٤) و ارسلان هدايتي با عنوان «تحليل نشانه شناختي بازنمايي مرگ در سينماي سينماگران کرد» (١٣٩٢) را نام ببريم .