چکیده:
هدف اصلی این پژوهش ، تاثیر اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی است. از این رو این پژوهش، به دنبال پاسخگویی به دو پرسش اصلی است ؛ نخست تفاوت تعلیم و تربیت ریزوماتیک با تعلیم و تربیت درخت گونه چیست؟ دوم، تفکر ریزوماتیک چگونه می تواند در بهبود کیفی فضای آموزشی و پرورش تفکر خلاق مؤثر واقع گردد؟ روش تحلیل مفهومی برای پاسخ به پرسش نخست و روش استنتاجی برای پاسخ به پرسش دوم بکار گرفته شده اند. یافته های پژوهش نشان داد فضای ریزوماتیک با خصایصی چون نقشه برداری، جهت گیری های نو، ورودی و خروجی های مکرر ، سیالیت و انعطاف، بر تولید ایده ها و معانی نو تأکید دارد. تفکر خلاق نیز بر سیالیت، انعطاف پذیری، اصالت، ابداع و تفکر واگرا و... تأکید دارد. بنابراین نسبتهای مشترک میان اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و مؤلفه های تفکر خلاق وجود دارد از جمله سیالیت و شکنندگی، انعطاف پذیری، صیرورت و شدن، بسط وکثرت گرایی، فولدینگ ، تفکر واگرا و افقی و... را میتوان اشاره کرد. بر این اساس، اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز می تواند دلالتهای قابل ملاحظه ای در پرورش تفکر خلاق داشته باشد از جمله ؛سیالیت( عدم تأکید روی سؤالاتی که یک پاسخ مشخص دارند و توانایی برقراری رابطه معنی دار بین فکر و اندیشه و بیان) انعطاف پذیری( تغییر مسیر فکر و چند بعدی بودن مسائل)، تفکر واگرا (سیر تفکر در جهات مختلف)، عدم تمرکز (عدم بسنده کردن به یک راه حل)، غیر خطی( منع از تحمیل یک الگوی خاص) صیرورت و شدن (تغییر و حرکت مداوم در تفکر) بسط (توانایی توجه به جزییات در حین انجام فعالیت) و ابتکار ( اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد ) را اشاره نمود.
This studychr('39')s primary purpose is the influence of Gilles Deleuzechr('39')s poststructuralist thinking on improving the quality of educational space. Therefore, this study seeks to answer two main questions; first, the difference between rhizomatic education and the tree model of education. Second, how can rhizomatic thinking be effective in improving the educational environmentchr('39')s quality and fostering creative thought. The conceptual analysis method used to answer the first question, and the inferential method used to answer the second question.
Findings showed that rhizomatic space with features such as mapping, new orientations, frequent inputs and outputs, fluidity and flexibility, emphasizes the production of new ideas and meanings. Creative thinking also emphasizes fluidity, flexibility, originality, innovation and divergent thinking, etc. Thus, Gilles Deleuzechr('39')s rhizomatic thought and the components of creative thinking, including fluidity and fragility, flexibility, becoming, expansion and pluralism, folding, divergent and horizontal thinking, are commonalities, and so on. Accordingly, Gilles Deleuzechr('39')s rhizomatic thinking can have significant implications for the development of creative thinking. This includes the way of thinking and the multidimensionality of problems, divergent thinking, decentralization, non-linear (prohibition of imposing a certain pattern), becoming (constant change and movement in thinking), expansion (ability to pay attention to detail during activities) and initiative (inventing, innovating and providing unusual and clever answers to problems) originality (providing unique solutions).
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس ، انديشه ريزوماتيک ژيل دلوز مي تواند دلالتهاي قابل ملاحظه اي در پرورش تفکر خلاق داشته باشد از جمله سياليت (عدم تأکيد روي سؤالاتي که يک پاسخ مشخص دارند و توانايي برقراري رابطه معني دار بين فکر و انديشه و بيـان ) انعطـاف پـذيري (تغيير مسير فکر و چند بعدي بودن مسائل )، تفکر واگرا (سير تفکر در جهات مختلف )، عدم تمرکز (عدم بسنده کردن بـه يـک راه حـل )، غيـر خطي (منع از تحميل يک الگوي خاص ) صيرورت و شدن (تغيير و حرکت مداوم در تفکر) بسـط (توانـايي توجـه بـه جزييـات در حـين انجـام فعاليت ) و ابتکار (اختراع ، نوآوري و ارائه جوابهاي غير معمول و زيرکانه به مسائل ) اصالت (ارائه راه حل هاي منحصر بفرد ) را اشاره نمود.
اغلب به صراحت مشخص شده و انتظار مي رود افراد به اين شکل کار کنند و روال مشـخص اسـت ايـن امـر منجـر بـه افزايش تقليد و محدوديت به آنچه که ميتوان ايجاد کرد ميشود چرا که همه امکانات و احتمالات بايد از نظر محدوديتهاي مشخص شـده و از طريق رويه هاي محدود امکان پذير، تکوين مي يابند (دلوز و گاتاري ، ١٩٨٦) دلوز در زمينه خلاقيت استدلال ميکند آنچه کـه معمـولا ناديـده گرفته ميشود قدرت مجازي به جاي تمرکز بر دنياي واقعيت ها است .
(سـيد مهـدي سـجادي و علـي ايمـانزاده ، ١٣٨٨)در مقاله خود با عنوان « بررسي و تبيين فضاي ريزوماتيک و دلالتهاي آن در برنامه درسي » پس از مفهوم شناسي ريزوم و اصول حـاکم بر آن ، به تبيين فضاي ريزوماتيک و هموار دلوز، به عنوان هسته و اساس فلسفه ژيل دلوز پرداخته و سپس کاربرد اين فضا را در برنامه درسـي مورد بحث و بررسي قرار داده است .