چکیده:
این پژوهش با تمرکز بر دال امنیت، نشان می دهد که در جمهوری اسلامی ایران، همواره اختلافی بین دو گفتمان «ضدهژمونیک» و «تعامل گرا» بر سر فهم این دال جریان داشته است. این اختلاف می تواند در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به رویکرد واحد پویایی با دو بُعد مکمل یا به رویکرد خودمتناقضی با دو بُعد خنثی کننده بینجامد. از منظر این مقاله، رسیدن به رویکرد پویای دوبُعدی در سیاست خارجی، پیش از هر چیز مستلزم ساخت گفتمان سیاسی نو است که با تمرکز بر هویت، هر دو وجه «ضدهژمونیک» و «تعامل گرا» را بیآنکه متناقض به نظر آیند، در مفصل بندی نوین زبانی قرار دهد.
The IRI Foreign policy usually assumed as an apparent and coherent concept. This paper will show that IRI foreign policy is a floating signifier and always there have been serious discursive conflicts about its signification. By focusing on signification of "security" in opponent discourses in IRI foreign policy, present article will show that during IRI, there have been a fundamental contradict between two main discourses, i.e. cooperative and counter-hegemonic discourses. In fact, their articulations of security are absolutely different from each other, especially in relation to international order. The first one that was embodied in fifth and sixth states after Iran-Iraq war (then in seventh and eighth and after an interruption, in eleventh states, in updated versions) regarded international economic and political cooperation as a main way to security. In contrast, the opposite discourse that is mainly embodied in ninth and tenth states, under the presidency of Dr Mahmoud Ahmadinejad, considered resistance against international order, the real way to security. Precisely Speaking, these two opposite significations of security can't be reconciled in one signifier at the same time. So, the signifier took opposite meanings periodically.
خلاصه ماشینی:
دوگانگي گفتماني و تأثير آن در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٠٥/٢٥ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٨/١٧ حجر اردستاني محمدرضا تاجيک ** مسعود موسوي شفائي *** محسن اسلامي **** چکيده اين پژوهش با تمرکز بر دال امنيت ، نشان مي دهد که در جمهوري اسلامي ايران ، همواره اختلافي بين دو گفتمان «ضدهژمونيک » و «تعامل گرا» بر سر فهم اين دال جريان داشته است .
هدف اوليه مقاله اين است که از طريق تحليل و تدقيق فهمي که هر گفتمان از دال امنيت ارائه ميکند، شکاف گفتماني در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را آشکار کند.
66 فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ٨٩ پاييز ٩٩ عليرضــا رحيمي (١٣٩٣) نيز در مقاله «گفتمان امنيتي دولت هاي نهم و دهم به مثابه گفتمان قبض و بسط انقلابي جديد» معتقد است که جمهوري اسلامي ايران دوره هاي امنيتي گوناگوني را پشــت ســر گذاشــته اســت .
در فضايي که در نتيجه بحران هسـته اي، ايران از سوي قدرت هاي جهاني عامل تهديدکننده امنيت منطقه معرفي ميشد (١٥٨-١٤٣ :٢٠١٢ ,Pour-Ahmadi and Mohseni) ســـيـاســـت خارجي دولت يازدهم بر از بين بردن اين تصــور و زمينه ســازي براي توافق هســته اي و تثبيت آن مبتني بود.
دوگانگي گفتماني و واقعيت سياست خارجي مرور تاريخي بر گفتمان هاي حاکم بر ســياســت خارجي جمهوري اســلامي ايران با تأکيد بر دلالت هاي متفاوت دال امنيت نشـــان ميدهد که پس از دوره جنگ تحميلي، نوعي دوگانگي گفتماني در تعريف اين مفهوم بنيادي سـياسـت خارجي وجود داشـته است .