چکیده:
هدف این پژوهش بررسی نقدی است که توسط کوفی، هالبورک و اتکینسون(1996)، به نظریه داده بنیاد وارد شده است و برطبق آن، رواج استفاده از نرم افزارها در جهت کد گذاری، سبب، تاکید بیش از حد بر رویه های سنتی کدگذاری، استانداردها و داشتن یک رویه خطی در کد گذاری شده است که می تواند در تحلیلها اختلال ایجاد کند. در جهت بررسی این ادعا، 8 مصاحبه تحلیل وظیفه شناختی از مدیران دو شرکت منطقه ای ( زیر مجموعه شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی)، تهیه شد و دو گروه متفاوت، اقدام به کدگذاری متنها کردند. گروه اول، براساس روش نظریه ی داده بنیاد( رویکرد استراس و کوربین) پیش رفتند و از نرم افزار NVIVO کمک گرفتند. گروه دوم رویه کد گذاری و تحلیل در مصاحبه تحلیل شغل شناختی که توسط کراندل ، کلین و هافمن(2006) ارائه شده بود را ملاک قرار دادند و روندی بین متنی را در برگزیدند. در نهایت کدهای ارائه شده، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی از جملات کد گذاری شده بیشتر و طبقات کاربردی تر در گروه دوم بود.
This study aimed to investigate the criticism by Coffey, Holbrook, and Atkinson (1996) against the grounded theory, claiming that the widespread use of software in coding has led to excessive emphasis on traditional coding procedures, adoption of certain standards, and adoption of a linear coding procedure, which can hinder the process of analysis. For the purpose of analyzing this claim, eight cognitive task analysis interviews were conducted with managers of two regional companies affiliated with the National Iranian Oil Refining and Distribution Company (NIORDC). Two different groups were set out to code the texts. The first group used the Strauss and Corbin’s (1994) grounded theory approach, using NVIVO. The second group based their work on the Crandall, Klein, and Hoffman’s (2006) cognitive task analysis approach, using an intertextual procedure. Finally, the codes of the two groups were compared together. The results revealed more coded sentences and more practical conceptual categories in the second group.
خلاصه ماشینی:
سنجش و کدگذاری در مقالات کیفی: روش های خطی و استاندارد سنتی در مقابل روش های بین متنی مریم سادات اخباری درچه ١، حمیدرضا عریضی سامانی٢، حسین اسکندری ٣، حمید بیدرام 4 تاریخ دریافت : ٩٨/٠٧/٠٧ تاریخ پذیرش : ٩٩/٠٧/١٦ چکیده هدف این پژوهش بررسـی نقدی اسـت که توسط کوفی، هالبورک و اتکینسون (١٩٩٦)، به نظریه داده بنیاد وارد شــده اســت و برطبق آن ، رواج اســتفاده از نرم افزارها در جهت کدگذاری، ســبب تأکید بیش ازحد بر رویه های سـنتی کدگذاری، اسـتانداردها و داشتن یک رویه خطی در کدگذاری شده است که میتواند در تحلیل ها اختلال ایجاد کند.
بـایـد توجـه داشـــت که در ابتدا نظریه داده بنیاد، در جهت گســـترش مطالعات علوم اجتمـاعی و تئوری ســـازی در این زمینـه پـدید آمد ولی اخیرا محققان از این روش به عنوان یک متد تحلیل نیز اسـتفاده میکنند و مصاحبه ها را در جهت تولید یک ارائه استراتژیک از تجربه مشـارکت کنندگان و فهم پدیده زیر بنایی و مشخص ساختن طبقات و معنی تجربه ها، کدگذاری میکنند (رویکردهای جدیدتر در نظریه داده بنیاد) که این استفاده از نظریه داده بنیاد تا حدودی شــبیه تحقیقات پدیدارشــناســی اســت ؛ بنابراین زمانی که تمرکز بر روی فرآیندهای اجتماعی، جنبه های بیشـتری از رویکردهای دینامیک و مفهوم سـازی را در خود جـای میدهـد و از این طریق محقق ســـعی میکنـد فرآینـدهای اجتماعی، روابط و مفاهیم آن ها را ازنظر مشـارکت کننده (مصاحبه شونده ) ترسیم کند، تحقیق به سمت تمرکز بر روی تجـارب فردی مصـــاحبـه شـــونـده حرکت کرده و محقق در جهت ســـاخت جهان درونی مصـاحبه شـونده گام برمیدارد (مانند افکار، احسـاسات ، اعتقادات و حافظه مصاحبه شونده ) / سنجش و کدگذاری در مقالات کیفی: روش های خطی و استاندارد سنتی ...