چکیده:
در کنار ضرورت مرزبندی علوم، همواره بحث ضرورت تعامل علوم برای کشف بهتر و کامل واقعیت مطرح بوده است. لیکن برخی معتقدند: محقق نباید با پیشفرضهای اعتقادی وارد تحقیقات علمی شود. برایناساس، انسلاخ از اعتقادات کلامی را شرط ورود به تحقیقات تاریخی میانگارند. از منظر آنان، دخالت دادن اعتقادات کلامی در تحقیقات تاریخی، خلاف عینیتگرایی در پژوهش تاریخی است، و با سکولار بودن دانش مذکور سازگاری ندارد؛ زیرا موجب تحریف تاریخ میشود. در این نوشتار، ابتدا دلایل نظریه انسلاخ تبیین گردیده، سپس نقد و بررسی میشود. مهمترین نقدهای این دیدگاه آن است که اولا، رویکرد عینیگرایی در روش تحقیق، بر مبانی معرفتی نادرستی استوار است. ثانیا، بر فرض پذیرش، این رویکرد مستلزم عدم جواز دخالت همه باورهای کلامی در تاریخ نیست. ثالثا، این رویکرد امروزه منسوخ شده است. علاوه بر این، دخالت اعتقادات کلامی در تاریخپژوهی امری اجتنابناپذیر است؛ زیرا بخشی از واقعیتهای گذشته با دانش کلام قابل کشف است. همچنین دانش کلام با اثبات واقعنمایی برخی از متون دینی ناظر به تاریخ، منبع معرفتبخش تاریخی را به مورخ مینمایاند.
خلاصه ماشینی:
از منظر آنان، دخالت دادن اعتقادات کلامی در تحقیقات تاریخی، خلاف عینیتگرایی در پژوهش تاریخی است، و با سکولار بودن دانش مذکور سازگاري ندارد؛ زيرا موجب تحریف تاریخ میشود.
ایشان معتقد است: این دو علم تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند؛ زیرا تاریخ، برخی از مبانی کلامی را اثبات میکند؛ همچنانکه کلام برخی مطالب تاریخی را تأييد و اثبات مينمايد که علم تاریخ بهتنهايي، توان ثابت کردن آن مطالب را ندارد؛ مثل دخالت نیروهای آسمانی در جنگ بدر.
1 با توجه به این نگاه، میتوان دو مدعای دیگر را برای عدم جواز تأثیرگذاری کلام در تاریخ مطرح کرد: یکی سکولار بودن تاریخ، و دیگری مصونیت تاریخ از تحریف؛ زیرا طبق این نگاه، تحقیقات تاریخی باید بر مشاهدة خام مبتنی باشد و بین مشاهده و اعتقادات جدایی حاکم است، و این همان سکولار بودن روش پژوهش تاریخی است؛ زیرا مراد از سکولار بودن در اینجا، همان عریان بودن واقعیت از هرگونه ارزش و باور است.
بنابراين، با روش تحقیقات تاریخی، که مبتنی بر استناد به گزارههای مشاهدتی است، قابل اثبات نیست، بلکه اثبات آنها مبتنی بر اعتقاد به معجزه بودن قرآن و نشئت گرفتن آنها از علم غیب بیمنتهای الهی بوده و این به معنای اثبات یک حادثة تاریخی به وسیلة اعتقادات کلامی است.
2 جملات فوق حاکی از آن است که برخی از محققان و مورخان مغربزمین معتقدند: کتاب مقدس از آن حیث که از سوی خداوند است، نمیتواند منبعی برای تاریخ بهشمار آید و دخالت دادن اعتقادات دینی و دلالتهای تاریخی متون مقدس در دانش تاریخ، عملی غیرعلمی و ناروا محسوب میشود.