چکیده:
در «واقعگرایی شبکهای» عالم هستی لایه لایه است. عوالم ماده، ذهن، مثال، عقل و الوهی با یکدیگر در تطابق هستند. موجودات عالم ماده دارای وجودهای برتری در این عوالماند. شناخت آنها همواره «پنجرهای» است. شناخت ذهن از چیزهایی که دارای ماهیتاند «واقعنما»، اما از چیزهایی که فاقد ماهیتاند «غیر واقعنما، وهمی، مجازی و شبح» است. ادراکات حسی، حضوری، حصولی بدیهی و حصولی نظریای که مستقیماً به بدیهیات منتهی میشوند، ادراکاتی حقیقیاند. امّا ادراکات حصولی نظریای که مستقیماً به بدیهیات منتهی نمیشوند، ادراکاتی مجازی و وهمی بوده و «شبحی» از واقعیت را نشان میدهند. دانشهای مدوّن نیز برایناساس که علم حصولی نظریای هستند که مستقیماً به بدیهیات منتهی نمیشوند و به زبان وابستهاند و همچنین از جمله شناختهای مفهومی و اعتباری به حساب میآیند، شبحی از واقعیت را نشان میدهند و بهطورکلی واقعنما هستند؛ یعنی «شبیه به واقع» بوده و «نزدیکتر به واقع»اند. بنیاد خطاهای «واقعگرایی شبکهای» در خلط بین شناخت عوالم و شناخت لایههای مختلف واقعیتهای عالم ماده، در باور غلط به علمآور نبودن استقراء و تجربه و غفلت از استقراء مبتنی بر خواص ذاتی شیء، در باور به واقعنما بودن موجودات دارای ماهیت و واقعنما نبودن موجودات فاقد ماهیت و در وهمی و مجازی دانستن ادراکات وابسته به زبان و اعتبارات زبانی و مفهومی است.
In "network realism", the world of what there is is stratified. The worlds of matter, mind, Imagination, Intellect, and Divinity are in in conformity with one another. Beings in the material world have a higher existence in those worlds. Knowing them is always "window-like". Mental knowledge of things with quiddity is realistic, but of those with no quiddity is unrealistic, illusory, untrue, and apparition. Sensible perceptions, intuitions, self-evident conceptual knowledge, and the speculative knowledge we can directly trace back to the self-evident one are all true and realistic. Nonetheless, the speculative knowledge that we cannot directly traced back to the self-evident one is untrue and illusory; it expresses a mere "apparition" of reality. Accordingly, compiled sciences, being speculative knowledge that we cannot directly traced back to the self-evident one, depend on language, are aligned with conceptual and mentally-constructed knowledge and only show an apparition of reality; in general, they are semi-realistic, "similar to reality" or "closer to reality". The errors of "networked realism" are rooted in: the confusion between knowing the worlds and knowing the stratified different realties of the material world, the belief that induction does not produce knowledge for they missed to spot the induction based on essential characteristics of things, the belief that the knowledge of things with quiddity is realistic and that of those without quiddity is unrealistic, and that they assume perceptions that depend on language and lingual and conceptual considerations illusory and untrue.
خلاصه ماشینی:
دانشهای مدوّن نیز برایناساس که علم حصولی نظریای هستند که مستقیماً به بدیهیات منتهی نمیشوند و به زبان وابستهاند و همچنین از جمله شناختهای مفهومی و اعتباری به حساب میآیند، شبحی از واقعیت را نشان میدهند و بهطورکلی واقعنما هستند؛ یعنی «شبیه به واقع» بوده و «نزدیکتر به واقع»اند.
بنیاد خطاهای «واقعگرایی شبکهای» در خلط بین شناخت عوالم و شناخت لایههای مختلف واقعیتهای عالم ماده، در باور غلط به علمآور نبودن استقراء و تجربه و غفلت از استقراء مبتنی بر خواص ذاتی شیء، در باور به واقعنما بودن موجودات دارای ماهیت و واقعنما نبودن موجودات فاقد ماهیت و در وهمی و مجازی دانستن ادراکات وابسته به زبان و اعتبارات زبانی و مفهومی است.
سه) ارائه طریق ناقد حاضر، در مقاله خود تحت عنوان «ذاتگرایی جدید در فلسفه علم معاصر (جریانی مهم اما ناآشنا در ایران معاصر)» و در تحقیق خود تحت عنوان «واقعگرایی در علوم انسانی اسلامی» بنیانهای غلط فیلسوفان علم معاصر را به تفصیل مورد بحث قرار داده و بر اساس «واقعگرایی مطلق و پیشرونده» 1 خود، در واقعگراییهای متعدد (در واقعگرایی مطلق، ضد واقعگرایی، واقعگرایی تقریبی و واقعگرایی پیشرونده) موارد زیر را نشان داده است: 1.
باور به اینکه «عوامل غیر معرفتی، حتّی در مقام داوری، بر معرفت تأثیرگذارند» و همچنین «در تاریخ علم نیز نظریههای زیادی وجود دارند که درست تلقی میشدند اما بعدها غلط بودن آنها عیان گشته»، بر این باور آنان افزود که علم (گزارههای علمی) بر کشف حقیقت و خواص ذاتی شیء ناتوان است و در نهایت میتواند از حقیقت، «بهترین تبیین»، «بهترین توضیح» و «محتملترین توضیح» را بدهد.