چکیده:
عقل در روایات و آیات اسلامی مخلوق خداوند معرفی شده و حجت درون انسان است. عقل وسیله رسیدن انسان به عبودیت و مهمترین بخش وجود آدمی در جهان خلقت است. عقل در فقه اسلامی، هرچند به عنوان منبع حکم شرعی معرفی میشود، اما هیچ گزارش دقیقی از جایگاه آن در فقه اسلامی در دست نیست. در عرصه تمدنسازی نوین اسلامی، عقل نقشی بس مهمتر از فقه فردی پیدا میکند و در این مرحله، بیتوجهی به این ابزار اساسی فهم شریعت و عدم توجه به منزلت آن در هندسه تمدنسازی اسلامی، یا آدمی را به ورطه اخباریگری سوق میدهد و یا از سوی دیگر حجیت دستگاه فقاهت تمدنساز، تمام نخواهد بود. این نوشتار در پی آن است که اجمالاً جایگاه عقل فقهی را در عرصه تمدنسازی نوین اسلامی روشن نماید. به نظر میرسد برای ورود فقه به عرصه تمدنسازی نوین اسلامی، باید عقل، علاوه بر شئونی که در فقه رایج دارد، حداقل به پنج شکل دیگر ایفای نقش کند: تحلیل اجتماعی احکام، درک مصالح تحسینی، مجال عدم تعبّد در شئون حکومت، درک نظاموار شریعت و کشف نقطه ثقل تصرف.
خلاصه ماشینی:
بـه نظـر مـيرسـد بـراي ورود فقـه بـه عرصـه تمدن سازي نوين اسلامي، بايد عقل ، علاوه بر شئوني که در فقه رايج دارد، حداقل به پنج شکل ديگر ايفاي نقش کند: تحليل اجتماعي احکام ، درک مصالح تحسيني، مجال عدم تعبد در شـئون حکومـت ، درک نظام وار شريعت و کشف نقطه ثقل تصرف .
عقل فقهي علاوه بر شئوني که در فقه رايج دارد (که البته بسيار ضعيف است )، براي ورود فقه به عرصه تمدن سازي اسلامي، لازم است حداقل در اين پنج عرصه وارد شود: تحليـل امتـداد اجتمـاعي 2 احکام ، درک مصالح تحسيني و حاجي، عدم تعبد در شئون حاکميتي، درک نظام وار شريعت و کشـف نقطه ثقل تصرف .
ولي فقيه در شأن حاکم جامعه اسلامي، سياست گذار اصلي حرکت جامعه به سوي تمدن نوين اسلامي خواهد بود و براي اين منظور، لازم است از پايگاه فقاهت و با کمک عقل فقهي تمدن ساز، زمينه اجراي احکام و آمـوزه هـاي ديني را فراهم نمايد و بستر گرايش به توحيـد و خداپرسـتي و گسـترش عبوديـت در منطقـه تحـت تصرف خود را ايجاد کند.
تصرف و نظام سازي تدريجي بنابر آن چه تاکنون بيان شد، عقل ميتواند از سويي امتداد اجتماعي احکام را دنبال نمايد، از سوي ديگر، به مصالح تحسيني و حاجي دست يافته ، آن را بر ادله شرعي حاکم نمايد و از سـوي سـوم ، بـه درک نظام وار از شريعت و آموزه هاي ديني بپردازد.