چکیده:
برخی با دستاویز قراردادن گزارشاتی از کتاب تاریخی طبری، شبههای را مبنی بر تعداد بالای اعدامی ها و برخورد قهرآمیز پیامبر (ص)، القاء میکنند و حال آن که در این جریان، قبیله بنی قریظه که از قبایل یهودی ساکن مدینه بودند، در سال پنجم هجری به جهت تبانی با مشرکان، نقض پیمان، ایجاد تفرقه و کوشش برای ازبین بردن حکومت اسلامی، اقدام نموده که توسط مسلمانان اعدام شدند. در این نوشتار، قانونی بودن اتخاذ این تصمیم با استناد به دلایل معتبر ، اثبات خواهد شد. از جمله اینکه پیامبر به مردان بنی قریظه فرصتی برای بازگشت داده بود ولی آ نها عمدا آن را نپذیرفتند و خود اعدام را اختیار کردند. نکتۀ دیگر، در مورد تعداد نفرات اعدام شده است که با توجه به شواهد و قراین تاریخی، مبالغه صورت گرفته و نمی تواند صحت
داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
[2] لذا اگر کشتن افراد نامبرده، توجیه شرعی نداشته باشد، حتی یک نفر از آنها را نیز نباید کشت میشد؛ ولی متقابلاً نباید این تصور به وجود آید که اگر اعدام آنان قانونی باشد، قاعدتاً تعداد افراد نباید اهمیتی داشته باشد، چون که طبری با همین پیش فرض، که اگر اعدام بنیقریظه به حق و مشروع باشد، تعداد آنها اهمیتی نخواهد داشت، آمار آنان را بسیار بیش از تعداد واقعی نوشته و در پالایش منبع خود، دقت کافی نکرده است، به همین خاطر است که این نوشتار خود را موظف میداند، رویکرد نقادانهای نسبت به آمار غیرواقعی که توسط طبری اعلام شده، در پیش گرفته تا اثبات کند که انسانهای زیادی در جریان بنیقریظه اعدام نشدند؛ چراکه همیشه حضور تعداد زیاد انسانها، برای افکار عمومی جالب توجه است.
بنابراین آنچه سبب شد رسولخدا( دو قبیله پیشین را اعدام نکند، به این خاطر بود که برای دیگر یهودیان درس عبرتی شود و آنان به بزرگواری آن حضرت ایمان بیاورند؛ نه اینکه تصور کنند هر زمانی که بخواهند، میتوانند خیانت کرده و به راحتی نیز از زیر بار مجازات آزاد شوند.
نکتهای دیگر، این است که نباید با استناد به آیه (لا إِکْراهَ فِی الدِّین( (بقره: 256) استثناء کرد و عملکرد پیامبر را مبنی بر مخیر کردن یهودیان بنیقریظه بین قبول اسلام و اعدام شدن، مورد نقد قرار داد؛ چراکه رسولخدا( میتوانست همان ابتدا و بدون عرضه اسلام بر آنها، اعدامشان نماید؛ و در آن صورت نیز هیچ تقصیر و توبیخی متوجه ایشان نبود.