چکیده:
امروزه آگاهی یکی از عوامل موثر در مشارکت شهروندان به حساب می آید. یادگیری همه جانبه، همگانی و مادامالعمر مفاهیمی هستند که در مکانی تحقق مییابند که از آن به شهر یادگیرنده تعبیر میشود. در این پژوهش ابتدا ابعاد و مولفههای شهر یادگیرنده با استفاده از منابع اسنادی شناسایی و پس از بررسی تکمیل شده است. با جمعبندی نهایی، شهر یادگیرنده در سه بعد بستر ، فضا و دامنه یادگیری دستهبندی و با استفاده از روش آمیخته بهصورت توصیفی -تحلیلی و نظرسنجی از نخبگان، مهمترین مولفههای هر بعد شناسایی شد.در مرحله بعد با استفاده از پیمایش از بین 360 نفر نمونه مربوط به جامعه آماری شهر قزوین، ارتباط این مولفه ها با زمینه های مشارکت شهروندی (اجتماعی،اقتصادی و علمی) در شهر قزوین مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آزمون همبستگی تائو بی کندال و نرم افزار SPSS، رابطه معنیداری میان این دو مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مشارکت اجتماعی با آموزش رسمی، بسترهای جسمی-روانی، سیاسی -نهادی، اقتصادی و حوزه یادگیری رابطه معنیدار و مشارکت اقتصادی با آموزش رسمی، بسترهای فرهنگی، سیاسی-نهادی،حوزه یادگیری و یادگیری مادام العمر رابطه معنیدار دارد و مشارکت علمی نیز تنها با آموزش رسمی، بسترهای فرهنگی، فناوری و جسمی-روانی رابطه معنیدار دارد.
Today, level of knowledge and awareness is one of the most effective factors in promoting the level of citizens' participation in different activities. Comprehensive, universal, and lifelong learning are concepts to be realized in a place that is commonly interpreted as a learning city. In this study, the dimensions and components of a learning city were firstly identified through examining the documentary sources and subsequently these dimensions and components were completed. Accordingly, three dimensions of the learning city, namely the context, space, and domain of learning, were worked out and through descriptive-analytic method and elite survey, the most important elements of each dimension were identified. In the next step, using a survey of 360 persons from the statistical population selected from the citizens of Qazvin the city, the relationship between these components and these citizens' social, economic, and scientific participation was examined. Using the Tao B. Kendall correlation test and SPSS software, our findings showed that there is a significant relationship between the two variables. These findings also indicated that social participation has a significant relationship with formal education, physical-psychological and political-institutional and economic contexts and learning contexts while economic participation has such a relationship with formal education, cultural and political-institutional contexts and lifelong learning. Also, scientific participation is significantly associated only with formal education and cultural, technological, and physical-psychological contexts.
خلاصه ماشینی:
در تحقيقات دانشگاهي صورت گرفته در ايران نيز براي نمونه صديقه کريمي (١٣٩٢) در پژوهش خود مدلي مفهومي را براي جامعه ي يادگيري ايراني ارايه داده است و در تحقيقي کاربرديتر، بيات و همکاران (١٣٩٢) بـه بررسـي مفهـوم شـهر يادگيرنده و شناسايي عوامل موثر در شکل گيري اين مفهوم در منطقه ٦ شـهرداري تهران پرداخته است و در تحقيقي ديگر که نشان از بسط و گسـترش مفهـوم شـهر يادگيري و تاثير آن بـر سـاير پديـده هـاي نوظهـور شـهري دارد.
علـويتبـار (١٣٧٩) تاثير متغيرهاي آگاهي اجتماعي و دسترسي به اطلاعات ، جنس ، تحصـيلات ، عضويت در تشکل ها بر مشارکت اجتماعي و وجود رابطـه معنـيدار متغيـر آگـاهي اجتماعي، دسترسي به اطلاعات و سطح تحصيلات با مشارکت اجتمـاعي را بررسـي کرده است و صالحي (١٣٨٥) ميزان تمايل شـهروندان شـهر بجنـورد بـه مشـارکت ، بررسي عوامل جامعه شناختي و روانشناختي اجتماعي موثر بر ميزان اين تمايل و نظر و عقايد متوليان امور شهري نسبت به مشارکت مردم را بررسـي کـرده و محمـدي و همکاران (١٣٩٢) ميزان رضايت از عملکرد شـهرداري، پايگـاه اقتصـادي _اجتمـاعي، تعلق به محله زندگي،استفاده از رسانه هـاي جمعـي، آگـاهي از نحـوه تهيـه و اجـراي طرح هاي توسعه شهري، اعتماد به مديران شهري، عضويت در انجمن هـاي محلـه اي، سن و جنس را به عنوان عوامل موثر بر ميزان مشارکت شـهروندان در امـور شـهري در بين شهروندان شهر سنندج را موردتحقيق قرار داده است .