چکیده:
ارایه تحلیل و تبیین درست از متصلات طوسی، به عنوان نماینده جریان متقدمان در منطق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نوشتار پیش رو، نخست بیان می کند که اتفاقی مورد نظر طوسی، افزون بر صدق دوطرف، دارای اجزای محتمل الصدق و الکذب نیز می تواند باشد. سپس نشان می دهد که طوسی برای شرطی استصحابی، از باب جهات، اعتباری قایل نیست و ازاین رو سخن کسانی که پنداشته اند او در اساس الاقتباس با مسیله عکس مستوی موجبه لزومی با تردید برخورد کرده است، کاملا ناموجه است.
بخش زیادی از این مقاله به شرح پیش فرض های محقق طوسی در تبیین شرایط مولفه های لزومی اختصاص یافته است. نتایج مهم برآمده، ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که: اولا، سور در متصله، اختصاص به لزومی حقیقی دارد؛ ثانیا، موجبه کلی لزومی، مانع از لزومی حقیقی است که تالی آن در حالت ایجابی ضروری الصدق است؛ ثالثا، تنها موضع کاربردی لزومی لفظی منطق طوسی، برهان خلف است.
پیام مهم دیگر این نوشتار، تفسیر سالبه لزومیه منطق طوسی به لزوم سلب است، نه سلب لزوم. این تفسیر ازآن رو مهم جلوه نموده که در منفصلات، تصویر سالبه منفصله به سلب انفصال است، نه انفصال سلب.
Providing a correct analysis and explanation of conjunctive propositions stated by Tusi, the representative of the line of predecessor in logic, is of particular importance. The following paper first states that Tusi’s coincidental conditional, in addition to being true to both sides, may have probable components of truth and falsehood. Then it shows that Tusi does not give credit to the conditional of presumed continuity, in terms of aspects. It also shows that the words of those who argue that he has doubted the simple conversion of necessity of affirmative are completely unjustified. A large part of this paper is devoted to the presumptions of Tusi in explaining the conditions of subjunctive components. The important obtained results lead us to the fact that: First, the quantifier in conjunctive is exclusive to the necessitation of true; Second, affirmative universal proposition precludes necessitation of true, the implicate of which is veridicality by necessity in the affirmative state; Third, the only application of necessitation of expression is in the argument by the absurdity of contradictory. Another important achievement of this paper is interpreting cogent negative in Tusi’s logic as implication of negation, not the negation of implication. This interpretation is important because in disjunctive propositions, negative disjunctive means negation of disjunction not disjunction of negation.
خلاصه ماشینی:
سپس نشان میدهد که طوسی برای شرطی استصحابی، از باب جهات، اعتباری قائل نیست و ازاینرو سخن کسانی که پنداشتهاند او در اساسالاقتباس با مسئله عکس مستوی موجبه لزومی با تردید برخورد كرده است، کاملاً ناموجه است.
نتایج مهم برآمده، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که: اولاً، سور در متصله، اختصاص به لزومی حقیقی دارد؛ ثانیاً، موجبه کلی لزومی، مانع از لزومی حقیقی است که تالی آن در حالت ایجابی ضروریالصدق است؛ ثالثاً، تنها موضع کاربردی لزومی لفظی منطق طوسی، برهان خلف است.
نتایج مهم برآمده، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که: اولاً، سور در متصله، اختصاص به لزومی حقیقی دارد، مگر آنکه به حسب تصور متصوری، مقدمِ لزومی لفظی، امری ممکن بهشمار آید؛ ثانیاً، موجبه کلی لزومی، مانع از لزومی حقیقی است که تالی آن در حالت ایجابی ضروریالصدق و بینیاز از مقدم است؛ ثالثاً، تنها موضع کاربردی لزومی لفظی منطق طوسی، برهان خلف است.
موجبه کلی لزومی محقق طوسی پس از بیان اینکه لزومی حقیقی صادق در حالت ایجابی، یا دارای تالی ضروریالصدق است، مانند «اگر زید انسان است، حیوان است»، «اگر زید كاتب است، ناطق است» و یا دارای تالی محتملالصدق و الکذب است، مانند «اگر زید كاتب است، دستش متحرك است» (همان، ص81)، به بیان حصر و اهمال قضایای شرطی میپردازد و متصله لزومی کلی را چنین توضیح میدهد: و اما در شرطیات گوییم: ایجاب كلى در متصله لزومى آنگاه ثابت بود كه در همه اوقات و احوال كه عارض و لاحق مقدم تواند بود، وضع مقدم مستلزم وضع تالى بود.