چکیده:
عطار درآثار ارزشمند خویش به مساله توحید می پردازد وآن را با زبانی ساده بیان می کند. شیخ در منطق الطیر به طور خاص در پنجمین مقام و با به کارگیری داستان و حکایت، توحید را به عنوان یک مطلب دینی و عرفانی بیان می کند.... نگرش عطار به توحید نگرشی زاهدانه است و کاملا با نگرش ابن عربی و دیگران متفاوت است؛ اما در این نگرش زاهدانه شباهت هایی با نظریات نوافلاطونیان دیده می شود، که ذکر آن خالی از لطف نیست.
این پژوهش به بررسی نگرش عطار به توحید پرداخته و سعی دارد، نظریات مشابه افلاطونیان با دیدگاه عطار را بیان کند.
In his invaluable works، Attar deals with monotheism and expresses it in simple language. In Manteq al-Tayr، particularly in the fifth position، by using stories and parables، he portrays monotheism as a religious status and mystic issue. Attar’s view of monotheism is an ascetic one، completely different from the views of Ibn Arabi and others، but there are some similarities between this ascetic view and neo-Platonic ideas. The present article studies Attar’s view of monotheism and presents Platonic ideas which are similar to Attar’s.
خلاصه ماشینی:
توحيد عطار معتقد است که توحيد، دور ريختن اضافات است ؛ يعني اضـافه کـردن امـور بـه غير از خدا را مردود مي داند و مي گويد: نکو گويي نکوگفتـه سـت در ذات کــه «التوحيــد اســقاط الاضــافات » (منطق الطير، ۱۳۸۷: ۱۱۱) بعــد ازيــن وادي توحيــد آيــدت منـــزل تفريـــد و تجريـــد آيـــدت روي ها چون زيـن بيـابـان در کننـد جملـه سـر از يـک گريبـان برکننـد (همان : ۴۰۲) " توحيد: يکي گفتن و يکي کردن باشد.
(سجادي ،۱۳۷۰ :۲۶۶) واحد بودن خدا عطار در خصوص توحيد و يگانگي حضرت حق در وادي توحيد که پنجمين وادي در منطق الطير مي باشد؛ سخن مي گويد: روي هــا چــون زيــن بيابــان در کننــد جملــه ســر از يــک گريبــان برکننــد گــر بــسي بينــي عــدد، گــر انــدکي آن يکـــي باشـــد دريـــن ره در يکـــي چون بسي باشـد يـک انـدر يـک مـدام آن يـک انـدر يـک، يکـي باشـد تمـام نيــست آن يــک کــان احــد آيــد تــو را زان يکــي کــان در عــدد آيــد تــو را چون برون است آن ز حد ويـن از عـدد از اول قطـــــع نظـــــر کـــــن وز ابـــــد چــون ازل گــم شــد ابــد هــم جــاودان هـــر دو را کـــي هـــيچ مانـــد در ميـــان چــون همــه هيچــي بــود هــيچ از همــه کـي بـود در اصــل جـز پــيچ ايـن همــه (منطق الطير، ۱۳۸۷: ۴۰۲) عطار دراين جا به توحيد ذاتي خدا اشاره دارد، که ذات خدا بسيط است و هـيچ گونـه کثرات و ترکيبي در آن راه ندارد.