چکیده:
در فرهنگ جوامع بشری، یکی از بحث هایی که امروزه خیلی اهمیت دارد بحث تعلیم و تربیت و اخلاقی زیستن مردم جامعه می باشد؛ انسان چه به عنوان اینکه موجودی اجتماعی است و چه به عنوان اینکه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند تربیت و اخلاق است.جوامع اگر به دنبال مدینه فاضله ای برای خود باشند به ناچار نیازمند زندگی اخلاقی خواهند بود. این مقاله که با نگرشی توصیفی در باب مباحث تربیتی و اخلاقی نگاشته شده در صدد است تا به بررسی تفاوت های موجود میان تربیت و اخلاق پرداخته و معیار اخلاقی زیستن و فعل اخلاقی را بیان کند. در این مقاله ابتدا به مفهوم شناسی دو واژه اخلاق و تربیت پرداخته شده و بعد به تفاوت میان تربیت و اخلاق و ملاک و معیارهای فعل اخلاقی اشاره شده و در پایان به نظریه نسبیت اخلاق که از قدیم الایام میان فلاسفه مطرح بوده پرداخته ایم.
خلاصه ماشینی:
( مطهری ، مرتضی ، 6:1372 ) و یا برخی تربیت را، فرایند کمک و یاری رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان ، در یکی از ساحت های بدنی ، ذهنی، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسان دیگر به منظور دست یابی وی به کمال انسانی و شکوفا سازی استعداد های او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای اوست ، می دانند ( اعرافی ، 28:1387) تفاوت میان دو حوزه اخلاق و تربیت گاهی چنین تصور می شود که اخلاق و تربیت به یک معنا است ؛ اما امروزه بین این دو مفهوم تفاوت هایی را مطرح کرده اند تا جائی که صاحب نظران بین این دو حوزه را تفکیک کرده و این دو را دو علم مستقل به شمار می آورند و عده ای به سمت علم وفلسفه اخلاق رفته و عده ای دیگر به علوم تربیتی گرایش پیدا کرده اند؛ هر چند که اخلاق را نوعی تربیت نیز می توان به شمار آورد.
)) (مطهری ،68:1392) لذا همان طور که مشخص شد این دو فن و حوزه هر کدام مستقل می باشند و هر دو به یک معنا نمی باشند و زمانی که سخن از تربیت به میان می آید مراد مطلق پرورش می باشد حال به هر نحو و صورتی که باشد و این بستگی به ما دارد که شخص را برای چه هدفی پرورش بدهیم ؛ بر خلاف علم اخلاق که تابع غرض و هدف ما نیست بلکه با توجه به قداستی که در مفهوم آن نهفته باید معیار و ملاک قداست را بدست آورده و بر همان اساس و ومعیار باید اخلاق را معنا کرد.