چکیده:
در یک نگاه جزئینگر، تمثیل صنعتی ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان و از اقسام تشبیه بررسی میکنند؛ اما با یک کلنگریِ برآمده از رویکردهای گفتمانی به زبان، تمثیل ابزار گفتمانسازی است که صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیدهاند به کمک آن به عناصر معنوی و روحانی تجربههای عرفانی خویش هیأتی مملوس و محسوس ببخشند و مخاطب عام و ناآشنا را به ساحت درکناشدنیِ تجاربی که از آن خود ایشان یا صوفیان دیگر است وارد کنند. چنانچه بر ظرفیتهای تمثیل عرفانی به منزله یک مفصلبندی گفتمانی متمرکز شویم خواهیم دید که هر تمثیل با قراردادن نشانههای زبانی در یک رابطه خاص معنایی را ایجاد و معناهای بالقوهای را طرد میکند. از این منظر، تمثیل ابزاری گفتمانساز است که همزمان به بازتولید گفتمان مورد نظر نویسنده و ساختشکنی نظامهای معنایی رقیب میپردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روششناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی تمثیل «ارباب و بنده» به عنوان یکی از پرتکرارترین تمثیلها در تبیین جوانب مختلف رابطه میان انسان و خدا در برخی متون عرفانی میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد متصوفه این تمثیل تکرارشونده را برای بازتولید چهار گفتمان مختلف «فرمانبرداری و اسارت» «رضا و اردات» «عشق و انبساط» و «آزادی و وحدت» به کار گرفتهاند که هر یک به ترتیب درصدد تعریف رابطهای حقوقی، اخلاقی، عاشقانه و معرفتشناختی میان خدا و انسان برآمدهاند.
خلاصه ماشینی:
فرهنگ برده داری در نظام اخلاقیاجتماعی عرب پیش از اسلام ، زمینۀ بسیار مناسبی برای وامگیری این تصویر در حوزة تبیین نسبت انسان و خدا در دین نوظهور اسلام به شمار میرفت ؛ اما به نظر میرسد، همان طور که رابطۀ حقوقی خشک و بیروح میان ارباب و برده در نظام جاهلی به نوعی رابطۀ صمیمانه و مهرآمیز در نظام دینی- اخلاقی اسلام تغییر ماهیت داد در دوره های مختلف تصوف نیز این تمثیل تغییراتی میکند که در ساختار و معنای آن منعکس شده است .
رابطۀ انسان و خدا در تمثیل «ارباب و بنده » از ترمذی تا عطار در چهار سطح حقوقی، اخلاقی و عاشقانه و معرفت شناختی قابل پیگیری است ؛ به بیان دیگر با بررسی نشانه های زبانی، چگونگی مفصل بندی آنها، زنجیره های هم ارزی و تفاوت و 47 غیریت سازیها در این تمثیل از قرن سوم تا هفتم به چهار گفتمان اصلی رهنمون میشویم : الف ) گفتمان «فرمانبرداری و اسارت »: در فرهنگ دینی، مفهوم عمومی اسلام به معنای لزوم تسلیم مطلق بشر در برابر خداوند (نمل /٩١/٢٧؛عنکبوت /١٦/٢٩) در کنار مفاهیمی چون «تقوا»، «خوف » و «خشیت » (برای نمونه نک : آل عمران /١٠٢/٣) در بسیاری از لایه های معنایی آنها نوعی رابطه «حقوقی» میان انسان و خداوند ترسیم میکند.