چکیده:
سعدی شیرازی شاعر پرآوازه و توانمند ایرانی به دلیل آشنایی با عرفان و مراحل سلوک و تجربه ای والا در پند و اندرز به انسان امروزی، با بهره گیری از اسطوره ها، نمادها و کهن الگوها همواره زبان زد خاص و عام است. مطالعات نشان میدهد که سعدی با آگاهی نسبت به مقوله کهن الگوها قبل از مطرح شدن آن توسط یونگ، آنها را در اشعارخود به کار می برده. با این وجود در این مقاله سعی شده است تا پس از ذکر انواع کهن الگوها، به بررسی انواع آن در اشعار سعدی پرداخته شود. برای دست یابی به این مهم، با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد انتقادی پس از غور در بوستان سعدی به بررسی یک شعر از مجموعه اشعار او از باب چهارم (تواضع) پرداخته ایم. نتایج حاصل از این بررسی بیانگر این امر است که سعدی به وسیله کلمات که عامل اسطوره ساز هستند به آفرینش شخصیتهای جاودانه در اثر خویش می پردازد .او با استفاده از کهن الگوی پرسونا درقالب یک عارف و مصلح اجتماعی ظاهر می شود و باشکل دادن کهن الگوی عصیانگر سعی در ایجاد اعتدال در داستان هایش را دارد. کهن الگوهای سایه، آنیما و حامی نیز به طور گسترده در شعرش دیده می شود.
Saadi Shirazi, a famous and powerful Iranian poet, due to his familiarity with mysticism and the stages of conduct and high
experience in advising modern man, using myths, symbols and archetypes, is always famous for every one. Studies show
that Saadi used them in his poems with knowledge of the archetypes before being introduced by Jung. However, in this
article, after mentioning the types of archetypes, it is tried to examine its types in Saadi's poems.To achieve this, with a
descriptive-analytical method and a critical approach after contemplation in Saadi Park, we have studied a poem from his
collection of poems from the fourth chapter (humility).The results of this study indicate that Saadi creates immortal
characters in his work through words that are the cause of myth-making. Using the archetype of the persona, he appears as a
mystic and social reformer, and attempts to create moderation in his stories by embodying the rebellious archetype.
Archetypes of shadows, anima, and patrons are also widely seen in his poetry.
خلاصه ماشینی:
به دليل گستردگي اشعار سعدي و متنوع بودن انواع کهن الگوها در اشعارش و براي پرهيز از اطناب ، تنها به ذکر انواع کهن الگوها در يک شعر از مجموعه اشعار وي در باب چهارم بوستان مي پردازيم در اين مقاله برآنيم تا باروش توصيفي تحليلي و رويکرد انتقادي به سوالات زير پاسخ دهيم : ١- واکنش هاي جهاني و عمومي به آثار سعدي از چه عاملي نشات مي گيرد؟ ٢- مواجهه ي منطقي سعدي با بخشهاي کهن الگويي ضمير ناهوشيارش ، چگونه بوده است ؟ نقد کهن الگويي بر آن است که هنر و ادبيات نيز مانند خواب ، محل تجلي صور مثالي و ظهور ناخودآگاه جمعي است و هنر به درستي ميتواند مواجهه ي هنرمند را با جهان درون خويش به تصوير کشد.
بنابراين به دليل اينکه مقاله اي که به بررسي کهن الگوهاي سايه ، نقاب ، حامي و عصيانگر در يک شعر از سعدي پرداخته باشد تاکنون نوشته نشده است ، لزوم پرداختن به اين موضوع را در قالب پژوهشي مساله محور مطرح مي کند.
(همان :١٨٠) ٣- نمودهاي اسطوره اي (Mythical manifestations) با مطالعه متون ادبي متنوع به خوبي شاهد اين امر هستيم که عوامل مختلفي در قالب اسطوره در اشعار به کار مي روند که از جمله آنها مي توان در ابتدا به کلمه اشاره کرد که به خودي خود اسطوره ساز است و در مرحله بعد انواع رنگ ها، جيوانات ، قهرمانان داستان ها ، الهه ها و خدايان اساطيري همه و همه نمودهايي از اسطوره هستند که برخي از آنها در ميان ملل مختلف نيز مشترک اند که به طور مختصر به توضيح آنها مي پردازيم .