چکیده:
اقتصاددانان در الگوهای خود سرمایه انسانی را به صورت جعبه سیاه، بدون توجه به محتوای آن، استفاده می کنند که این کار برای سیاستگذاری توسعه یادگیری عالی و اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی اهمیت و اثربخشی لازم را ندارد. هدف این مطالعه بازگشایی این جعبه سیاه و تحلیل نظری و تجربی محتوای آن بود. بنابراین، ابتدا مفهوم سرمایه انسانی بازتعریف، آن گاه محتوای آن شناسایی و روابط مولفه های آن به صورت نظری تحلیل و سپس، چارچوب مفهومی حاصل از این فرایند برای تحلیل آماری محتوای سرمایه انسانی دانش آموختگان رشته ادبیات فارسی استفاده شد. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته از یک نمونه ۱۰۰ نفری از دانش آموختگان رشته یادشده جمع آوری شد. داده ها با روش مدلسازی معادلات ساختاری جزیی تحلیل شدند. یافته های تحلیل های نظری حاکی از آن است که سرمایه انسانی فردی یک اکوسیستم مرکب از سلامت پزشکی، مهارت در فرایندهای ذهنی، حداقلی از ظرفیت های روانشناختی و قابلیت های فکری است که در تعامل پویا با یکدیگر رفتار و عملکرد حرفه ای و ماهرانه ای را به ارمغان می آورند. منظور از توسعه سرمایه انسانی افراد، فعال سازی و توسعه اکوسیستم سرمایه انسانی در وجود آنهاست. تحلیل آماری محتوای سرمایه انسانی دانش آموختگان رشته ادبیات فارسی نشان داد که سرمایه انسانی این افراد با چارچوب مفهومی تناسب ساختاری ندارد و بهبود مهارت های یادگیری و افزایش موجودی دانش تخصصی، مهارت های عملیاتی دانش آموختگان این رشته را تحت تاثیر قرار می دهد؛ سایر فرایندها و قابلیت های شناختی و فراشناختی کمک شایسته ای به یکدیگر و بهبود قابلیت های عملیاتی دانش آموختگان نمی کنند. برای توسعه سرمایه انسانی در دانشجویان، صرف عرضه اطلاعات و دانش به آنها کافی نیست و دانشگاه ها باید اکوسیستم سرمایه انسانی را در وجود آنها فعال سازند و آن را توسعه دهند که تحلیل های آماری نشان می دهد که گروه ها و دانشکده های ادبیات فارسی در ایران نتوانسته اند اکوسیستم سرمایه انسانی را در دانش آموختگان خود فعال کنند و سرمایه انسانی آنها را توسعه دهند.