چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه حس تعهد و کارکرد اجتماعی و افسردگی در دانشآموزان عادی و
المپیادی پسر در پایههای دوم و سوم دبیرستانهای ۶ منطقه از شهر تهران (مناطق ۶-۱) انجام
شد.
روش: نمونه پژوهش شامل ۲۷۵ نفر از دانش آموزان (۱۴۰ دانش آموز المپیادی و ۱۳۵ دانش آموز
عادی) بودند که پرسشنامههای سبک هویت برزونسکی برای بررسی حس تعهد و پرسشنامه
سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (۱۹۷۹) برای بررسی کارکرد اجتماعی و افسردگی بر روی آنها اجرا
گردید. دادههای بدست آمده با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون
تجزیه و تحلیل گردیده و فرضیههای پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: حاکی از آن هستند که میانگین سبکهای هویت در زمینه حس تعهد در دو گروه از
دانش آموزان با یکدیگر تفاوت معنادار داشته و این تفاوت به نفع دانشآموزان المپیادی است. در
زمینه سلامت عمومی نیز میانگین اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی دو گروه دانشآموزان
عادی و المپیادی با یکدیگر تفاوت معنادار داشته به طوری که اختلال در کارکرد اجتماعی
دانش آموزان المپیادی به صورت معناداری بیشتر از دانشآموزان عادی میباشد. ولی میانگین
افسردگی شدید دانش آموزان عادی بیشتر از دانشآموزان المپیادی است.
Introduction: The aim of present study was comparing the sense of
commitment, social function and depression of Olympiad and ordinary
male students in second and third grades of Tehran high schools (Zones
1-6).
Method: The research sample was 275 students (140 Olympiad students
and 135 ordinary students). The new version of Berzonsky Identity Style
Inventory and the General Health Questionnaire (Goldberg and Hillary,
1979) performed. The obtained data were analyzed by Pierson and
regression correlation coefficient.
Results: Findings revealed a significant difference between average of
identity styles in sense of commitment in both ordinary and Olympiad.
Also the average of social function and depression in two groups show a
significant difference and social function of the Olympiad students is
significantly lower than ordinary students but the major depression in
ordinary students is higher than other group.
خلاصه ماشینی:
روش : نمونه پژوهش شامل ٢٧٥ نفر از دانش آموزان (١٤٠ دانش آموز المپيادي و ١٣٥ دانش آمـوز عادي ) بودند که پرسشنامه هاي سبک هويت برزونـسکي بـراي بررسـي حـس تعهـد و پرسـشنامه سلامت عمومي گلدبرگ و هيلر (١٩٧٩) براي بررسي کارکرد اجتماعي و افسردگي بر روي آنها اجرا گرديد.
در زمينه سلامت عمومي نيز ميانگين اختلال در کارکرد اجتماعي و افسردگي دو گـروه دانـش آمـوزان عادي و المپيادي با يکديگر تفـاوت معنـادار داشـته بـه طـوري کـه اخـتلال در کـارکرد اجتمـاعي دانش آموزان المپيادي به صورت معناداري بيشتر از دانش آمـوزان عـادي مـي باشـد.
Berzonsky 2 Identity style 3 Paterson 4 Armsden & Greenberg 5 Marisa Ávila 6 Ego 7 Luyckx پژوهش هاي صورت گرفته با استفاده از الگوي مارسيا (٢٠١١) نشان داده اند، نوجواناني که بيش از همه الگوهاي رفتاري مسئله دار را بروز مي دهند، کساني هستند که در جايگـاه سـر در گـم قـرار مي گيرند.
اين گونه مطالعـات را مـي تـوان بـراي بررسي اين مطلب بکار برد که آيا متغيرهاي مـورد مطالعـه و رابطـه بـين آنهـا در هـر دو گـروه از دانش آموزان متفاوت بوده اند يا خير؟ در اين پژوهش پژوهشگر به مقايسه دو گـروه از دانـش آمـوزان المپيادي و عادي در پايه هاي دوم و سوم دبيرستان در مناطق شش گانه شهر تهران (منـاطق ١-٦) در زمينه حس تعهد و اختلال کارکرد اجتماعي و افـسردگي پرداختـه اسـت .
با توجه به نتيجه آزمون يک متغيره ، ميانگين اختلال در کارکرد اجتماعي دو گروه دانش آمـوزان عادي و المپيادي با يکديگر تفاوت معنادار داشـته (٠/٠٥ > p ٥/٢٣ = (٢٥٣و١)F) و بـا توجـه نتـايج جدول شماره ٢ اين تفاوت به نفع دانش آموزان المپيادي است .