خلاصه ماشینی:
"بخارا و سغد و سمرقند و چاچ سپنجاب و آن کشور و تختعاج تهی کرد و شد با سپه سوی گنگ بهانه نجست و نکرد او درنگ (ج 2،ص 137) هنگامی که لشکریان افراسیاب از رستم شکست خورده و پراکنده شدند،فریبرز به نزد رستم رسید و خلعت شهریار کیخسرو را به او داد بنابر این رستم از آنجایگه تیز لشگر براند بیامد به سغد و دو هفته بماند (ج 3،ص 13) اما چون کیخسرو به خوانخواهی سیاوش از جیحون گذشت به سغد اندرون بود یکماه شاه همه سغد شد شاه را نیکخواه زسغد و کشانی سپه برگرفت جهانی بدو مانده اندر شگفت (ج 4،ص 43) آنگاه که خسرو پس از پیروزی در توران به ایران زمین بازگشت به سغد اندرون بود یکهفته بیش تلیمان و خوزان*همی رفت پیش (ج 4،ص 95) درباره مهاجرت آریاها نیز آمده است که«در اثر سرد شدن هوای مناطقی که زندگی میکردند به سوگده و مرگیانا آمدند،اما در آنجا نیز به سبب هجوم ملخ و دشمن زیاد نماندند و به مناطق جنوب مانند بلخ و هرات سرازیر شدند،و بعدا به سراسر فلات ایران پراکنده گردیدند»13.
پرداخت به بنیادهای دین در حال حاضر از بحث ما خراج است زیرا قبلا این موضوع در مقالهء«دین و تمدن» بررسی شده است،اما اینقدر توان گفت که فرود و فراز اندیشه دینی انسان (60)-تاریخ اجتماعی ایران باستان،ص 18،رمان گریشمن:هنر ایران،ترجمه بهرام- فروهوشی،ص 322."