چکیده:
موضوع این مقاله بررسی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف کتابی است که مشخصات آن در سطور بالا ذکر شده است. هدف کلی نویسنده مقالۀ حاضر، فهم بیشتر و دقیقتر قلمرو موضوعی جامعهشناسی شناخت (یا با عنوان مناسبتر جامعهشناسی معرفت یا دانش) و تاکید بر اهمیت این شاخه جامعهشناسی است. و هدف ویژۀ بررسی و ارزیابی اثر تالیفی استاد منوچهر آشتیانی (1)، این است که بدانیم کتاب حاضر تا چه اندازه ما را درجهت رسیدن به هدف کلی کمک میکند. نویسنده کتاب، کوشش دارد تا طرح مانهایم از این شاخه جامعهشناسی را با نگاه انتقادی شرح دهد. آشتیانی پس از شرح زندگی علمی مانهایم در مجارستان، آلمان و انگلستان و تاثیر فضای علمی این سه کشور بر رویکرد او در جامعهشناسی معرفت، سپهر جامعهشناسی شناخت(یا معرفت) مانهایم را تشریح نموده و سپس مفاهیم و مقولات اصلی جامعهشناسی شناخت او را بهطور خلاصه و اما برجسته نشان داده و سرانجام به نقد عناصر اصلی دیدگاه مانهایم در این شاخه جامعهشناسی پرداخته است.
This paper is a critical review of the book, The Sociology of Knowledge of Karl Mannheim, written by M. Ashtiani. The main aim of this attempt is to acquire a more acute understanding of the subject matter of sociology of knowledge and to emphasize the importance of this branch of general sociology in Iran. The specific goal of the paper is trying to have a critical review of Ashtiani’s work to get help to achieve the main aim of this study. The present book includes five chapters: the first two chapters are specified to the scientific biography of Karl Mannheim and his life condition in Hungary, Germany and Britain. In the third chapter, the sphere of sociology of knowledge in view of Mannheim is described; and the two last chapters are about the main concepts and categories of Mannheim’s sociology of knowledge, and finally, the critiques of Ashtiani to the main element of sociology of knowledge of Karl Mannheim.
خلاصه ماشینی:
0 International, which permits others to download this work, share it with others and Adapt the material for any purpose شناسی شناخت (یا همان جامعهشناسی معرفت یا دانش2)، ما منابع فراوانی به زبان فارسی در اختیار نداریم3، اما کتاب حاضر، که در اینجا مطالعه میشود، از آثار سودمند، مهم، و پرمطلب است و اثری مرجع در این موضوع خاص بهشمار میآید.
این بنیانهای فکری از سوی آشتیانی را میتوان در هفت مورد بهصورت زیر تلخیص کرد: 1) جامعهشناسی دانش مانهایم با نقد ایدئولوژی و جداکردن موضوع آن از نظریههای فلسفۀ اجتماع و موضوع قرن نوزدهمیِ نسبیت فکر و امکان رسیدن به اندیشۀ درست و «شناخت» آغاز میشود؛ 2) تأکید بر اهمیت و اصالت عقلانیت و «خرد انسان» و بهدنبال آن به مرجعیت علم و تفکر انتقادی زمینۀ تکوین جامعهشناسی دانش را فراهم میکند؛ 3) با تأثیرپذیری از آموزۀ نقد بیکنی [و کانتی؟] و نقد افکار کاذب، این دو رویکرد شکل میگیرد که خرد انسانی، مصون از اشتباه و خطا نیست و دیگر اینکه واقعیت (طبیعی و اجتماعی) ممکن است در ذهن برخی افراد بازتاب نادرست داشته باشد؛ 4) نقد افکاری که ما برای دفاع از منافع و علایق خود یا به مناسبی تعلقخاطر به عقاید غیرمدلل از آنها تبعیت میکنیم؛ 5) با اهمیتیافتن این اندیشههای روشنگر و انسانگرایانه، دو موضوع در فضای فکری جامعهشناسی معرفت حائز اهمیت میشود: یکی ضرورت بنیانگذاری «معرفتشناسیِ جامعهشناختی»، که آزاد از ارزشگذاری است، و دوم پیریزی «نقد ایدئولوژی» ارزشگذارانه که این دو امر قوتگرفتن جریان عقلگرایی را بهدنبال دارد؛ 6) دربرابر این اندیشۀ عقلگرایانه، تفکری غیرعقلایی نیز وجود دارد و درپی آن برخی اندیشمندان براثر تعریف نادرستی که از منشأ خرد دارند، برای توهمها، پیشداوریها، و افکار کهنه کارکرد مثبت قائلاند.