چکیده:
با وجود شهرت جهانگیر فصاحت و سلامت بیان سعدی، دربارۀ آرا و عقاید و ایدههای او بهگونههای مختلف و غالبا متضاد سخن گفتهاند. او را شکاندیش، واقعبین، انساندوست، اخلاقگرا، نویسندهای بیاخلاق، اندرزگو و یک صوفی مسلمان نامیدهاند. اغلب، آمیزهای از اینگونه صفات و عناوین را مولف و منتقدی واحد ذکر کرده است. علت اصلی این اختلافنظر آن است که گنجاندن فکر و نظر سعدی در یک سیستم معین، یک مبحث واحد، یک قالب مفهومی یا مکتب فکری، یا بهسادگی قرار دادنش در ردۀ خاصی از شاعران کلاسیک فارسی تقریبا غیرممکن است. برای تبیین این امر، در این مقاله کوشیده شده از رابطۀ سعدی با تصوف، با رجوع بهنظرات منتقدان عمدۀ آثار وی سخن گفته شود و سپس بهنظرات او دربارۀ صوفیگری از روی نظم و نثر او پرداخته شود.
In spite the fact that Sa'di is a world renown poet for the eloquence and
simplicity of his poetry, scholars have talked about his writings and philosophy
in different and opposing ways. He is referred to as skeptic, realist,
humanitarian, ethical, immoral, wise adviser, and a pious Moslim. These
adjectives have often been used by a single writer or critic as to put Sa'di,s
thoughts and view points in a specific system or a certain literary school, or a
single topic, or a single concept, or simply put him into the category of classical
Persian poets is impossible. This article aims to expand on the above points and
to clarify saadi,s relation to Sufism in reference to the view points of the scholars
and critics and also Sa'di,s views on Sufism by studying his prose and poetry.
خلاصه ماشینی:
نظرات ابراز شده آرای سعدی دربارۀ صوفیگری و صوفیان بسیار پیچیده بهنظر میرسد، اگرچه با بررسی درست و لحاظ کردن همۀ جنبههای موضوع در متن آثار او، این پیچیدگی ظاهری از میان خواهد رفت.
لِوی این احتمال را میدهد که سعدی خود در کسوتِ درویشان بهگشت و گذار و سفر پرداخته و حتی بهسلک صوفیان درآمده باشد و در عینحال میگوید: «سعدی هرگز تن به این نمیدهد که از آموزههای تصوف بهنظم و بهدقت سخن گوید و به این دلیل نکتههای گفتارش بهآسانی و برای همگان قابل فهم است» (همان: 61).
از سوی دیگر رشید یاسمی تا آنجا پیش میرود که مدعی شود همۀ غزلهای سعدی معنای رمزی و خصلتی کاملاً صوفیانه دارد ـ این نظر را، با وجود شواهد بسیار دشوار بتوان پذیرفت (نک.
او معتقد است نسبت دادنِ هر مقدار تصوف بهسعدی و آثارش اشتباه است که تا حدودی ناشی از مصاحبت سعدی با یکی دو صوفی شرعی مسلک است و تا حدودی بهسبب وجود چند شعر صوفیانه در میان غزلیات اوست، اما او نمیتواند مقدار قابل توجهی مطالب و منابع در باب صوفیگری و صوفیان و دربارۀ آنها در گلستان و بهویژه بوستان ذکر کند (نک.
باب سوم بوستان، «در عشق و مستی و شور» و باب دوم گلستان «در اخلاق درویشان»، تقریباً یکسر بهصوفیان و تصوف اسلامی توجه دارد، اگرچه در جاهای دیگری از این دو کتاب نیز گهگاه از این موضوع سخن میرود و در باب سوم میبینیم که بخش اعظم غزلیات سعدی مربوط بهعشق جسمانی، بهعشق زمینی است.