چکیده:
انسان کامل یکی از بن مایه های مورد علاقۀ عرفاست. مولانا نیز در تمام طول مدت
سرایش مثنوی و دیوان شمس و سایر آثار ارزشمندش در طلب انسان کامل یا همان مرد
خدا بوده است. بسیاری از شارحان مثنوی، نی را در منظومۀ نی نامه عبارت از انسان
کامل یا پیر یا عارف شناسا و روح هر آدم آگاه دانست هاند. به همین جهت مشخص است
که انسان کامل نزد مولانا جایگاه ویژ های دارد و یک دم از جستجوی او و یافتنش غافل
نیست. یونس امره شاعر ترک زبان که اواخر عمر مولانا را، به شهادت تاریخ، درک کرد،
به عنوان شاگرد مکتب آموزه های متعالی وی، نگاهی همسو و همسان به موضوع انسان
کامل داشته است، تا جایی که می توان ادعا کرد اشعار یونس ترجم های از تعالیم عمیق
مولاناست. در این مقاله کارکرد مشترک بن مایۀ انسان کامل در شعر دو شاعر و عارف
بزرگ فارسی زبان و ترک زبان مورد بررسی، تطبیق و تدقیق قرار می گیرد و نتیجۀ این
بررسی آن است که انسان کامل گمشدۀ هر دوی ایشان بوده و در جهت یافتن، شناختن
و شناساندن او هر چه در توان داشته اند انجام داده اند.
خلاصه ماشینی:
روش و منش مولانا در بيان مفاهيم عميق انســاني - عرفاني از سوي بسياري از شاعران و عارفان جهان و به ويژه ترکيه مورد تقليد قرار گرفته اســت که در اين ميان سهم شاعر و عارف برجستۀ ترک -زبان ، يونس امره ، بسيار چشمگير است .
(١١٣/١٠) ٢-٦-آماده شدن براي جهان آخرت در سايۀ پير با رها کردن دنياي فاني مولانا جلال الدين مرگ پيش از مرگ را که توصيۀ انســان کامل يا همان روح محمدي اســت و سبب آن مي -شود تا انسان از اوصاف بشري مرده به صفات الهي زنده گردد را راهي براي آمادگي براي آخرت و تبديل شدن انسان (انسان کامل ) به قيامت مي داند: پس محمد، صد قيامت بود نقد زآنکه حل شد در فناي حل و عقد زادة ثاني است احمد در جهان صد قيامت بود او، اندر عيان مولانا در اينجا به انسان کامل يا حضرت محمد (ص ) لقب قيامت مي دهد: زو قيامت را همي پرسيده اند اي قيامت !
اين است چهرة انسان کامل حقيقي از نظرگاه مولانا و يونس امره که جهان عرفان در دو کشور ايران و ترکيه زير سيطرة عقايد نابشان قرار دارد.