چکیده:
یکی از اساس یترین ارکان زبان و ادبیات هر ملتی، ضر ب المثل های به کار رفته در آن زبان
است و هر زبانی با توجه به مشترکات سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی خود با زبان و
ادبیات ملل دیگر به ناچار از لغات، اصطلاحات و ضر بالمثل های آنها نیز استفاده می کند؛
در این میان، با توجه به اشتراکات زیاد فرهنگی، مذهبی، سیاسی و زبانی مردم ایران و
ترکیه، نفوذ ضرب المثل های فارسی در ادبیات ترک، به خصوص بعد از سفر جلال الدین
مولوی به آنجا بسیار زیاد بوده است.
در این پژوهش، نمونه های زیادی از ضرب المثل های مشترک در مثنوی مولوی و زبان و
ادبیات ترکیه، استخراج و مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
خلاصه ماشینی:
ضرب المثل هاي مشترک در مثنوي مولوي و ادبيات ترکيه ژاله سادات غيبي دانشجوي دوره دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد واحد شبستر چکيده : يکي از اساسي ترين ارکان زبان و ادبيات هر ملتي ، ضرب المثل هاي به کار رفته در آن زبان است و هر زباني با توجه به مشترکات سياسي ، فرهنگي ، مذهبي و اجتماعي خود با زبان و ادبيات ملل ديگر به ناچار از لغات ، اصطلاحات و ضرب المثل هاي آنها نيز استفاده مي کند؛ در اين ميان ، با توجه به اشــتراکات زياد فرهنگي ، مذهبي ، سياسي و زباني مردم ايران و ترکيه ، نفوذ ضرب المثل هاي فارسي در ادبيات ترک ، به خصوص بعد از سفر جلال الدين مولوي به آنجا بسيار زياد بوده است .
(استعلامي ، ١٣٧١، ج ٣، ٢٣٢) ?Sonsuzun iki yanı da yoktur, ortası nasıl olabilir بي نهايت چون ندارد دو طرف کي بود او را ميانه منصرف ؟ (دفتر دوم ص ١٦٠، بيت ٣٥٥٧) عالــم غيب از همه ســو بي نهايت اســت و ميانــه اي نمي توان بــراي آن تعيين کرد.
(استعلامي ،١٣٧١،ج ٥،٢١٥) Akıl padişahı kafesi kırdı mı, kuşların her biri bir yöne uçar چون قفس را بشکند شاه خرد جمع مرغان هر يکي سوي پرد (دفتر ششم ص ١١٣ بيت ٢٣٩١) جان هاي نامتجانس در قفس زندگي اين جهان به ناچار همزيستي مي کنند و وقتي خداوند متعــال هنگام مرگ اين قفس را مي شــکند هر کدام از اين جان ها بــه طرفي مي روند.
(استعلامي ،١٣٧١،ج ٦ ،٣٨٠) 55 Ana karnındaki çocuğa doğmak, dünyadan göçmektir در رحم زادن جنين را رفتن است در جهان او را ز نو بشکفتن است (دفتر اول ص ١٨٤ بيت ٣٩٤٤) همانطــور که انســان با تولد، به اين دنيــا مي آيد با مرگ نيز به جهــان ديگري مي رود.