چکیده:
طرز «تزریق» یکی از سبکهای رایج و شناختهشده میانه سده دهم در شعر فارسی است که به اشعار مسلوبالمعنی، مضحک، مهمل و هزلآمیز اطلاق میشده و اغلب با عباراتی مطایبهآمیز و الفاظی رکیک و گاه دور از هنجارهای اخلاقی معمول در شعر و نثر فارسی رواج یافته است. در بین شاعران تزریقگوی، فوقی یزدی که تمام آثار خود را در این سبک نوشته، با وضع اصطلاح «پرپوچ»، واژهای فارسی و بهمراتب گویاتر و رساتر از «تزریق» ارائه کرده است. وی در مقدمه «اطوزنامه» و درضمن اشعار خویش به مبانی فکری و مختصات ادبی این سبک اشاره کرده است که میتوان آن را مرامنامه شاعران «پرپوچگو» و بهحقیقت نام اعظم معنازدگی دانست. در مقاله حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ» و دلالتهای معنایی و عوامل سازنده آن معرفی شده؛ سپس با تکیه بر اشعار فوقی یزدی، به مهمترین عوامل رواج این سبک، همانند واکنش نقیضهآمیز به شاعران طرز خیال دور، مفاسد اخلاقی و نداشتن جهانبینی مرکزی، اشاره شده است؛ آنگاه مختصات ادبی پرپوچگویی، مانند هنجارشکنیهای زبانی، هزل و هجو، طنز، نقیضهگویی و کارناوالگرایی، واکاوی شده است.
Tazrigh" or "Tarze Tarzigh" is one of the known Persian poetry styles in the 10th century, referring to absurd, meaningless, ridiculous and humorous poems. The style is generally recognized for employing taboo concepts and curse words, marked as being against social norms. Among the poets of this period, Fuqi Yazdi, who has written all his works in this style, has introduced the term "Por-pooch" [full of meaninglessness], which is far more expressive than "Tazrigh". In the preface of his book, Yazdi has referred to the intellectual foundations and literary coordinates of this style, which can be considered as the manifest of poets who employ this style. The present article aimed at introducing the term "Por pooch" and its semantic implications, and then examining the most salient features of this style such as linguistic aberrations, humor and parody.
خلاصه ماشینی:
«اطوزنامه »ي ملافوقي، مرام نامۀ پرپوچ گويي فاطمه زماني * استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه کوثر بجنورد محمد رضايي استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي ، دانشگاه سمنان چکيده طرز «تزريق » يکي از سبک هاي رايج و شناخته شدٔە ميانۀ سدٔە دهم در شعر فارسي است که به اشعار مسلوب المعني، مضحک ، مهمل و هزل آميز اطلاق ميشده و اغلب با عباراتي مطايبه آميز و الفاظي رکيک و گاه دور از هنجارهاي اخلاقي معمول در شعر و نثر فارسي رواج يافته است .
در مقالۀ حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ » و دلالت هاي معنايي و عوامل سازندٔە آن معرفي شده ؛ سپس با تکيه بر اشعار فوقي يزدي ، به مهم ترين عوامل رواج اين سبک ، همانند واکنش نقيضه آميز به شاعران طرز خيال دور، مفاسد اخلاقي و نداشتن جهان بيني مرکزي، اشاره شده است ؛ آن گاه مختصات ادبي پرپوچ گويي ، مانند هنجارشکني هاي زباني، هزل و هجو، طنز، نقيضه گويي و کارناوال گرايي، واکاوي شده است .
با اين حال ، يکي از شاعران تزريق گوي سدٔە يازدهم ، يعني فوق الدين احمد يزدي معروف به ملافوقي (١٠٥٢ـ١٠٧٧ق )، در مقدمۀ «اطوزنامه » و نيز در برخي از قصايد و غزلياتش به زمينه هاي تاريخي، سياسي و فرهنگي ايجاد سبک تزريق يا به گفتۀ او، «پرپوچ گويي» اشاره کرده است .
در نمونه هاي زير از ديوان کليات فوقي يزدي ، وي به وضوح به فقر جهان بيني فکري و فرهنگي عصر خويش اشاره ميکند و نتيجۀ طبيعي آن را پرپوچ گويي و مهمل سرايي هم عصرانش ميداند که خود نيز به ناچار بدان گراييده است .