چکیده:
سواد رسانهای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسای کرد. این درک به چه کاری میآید؟ به زبان ساده، سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. ازاینرو در این مقاله میخواهیم مروری داشته باشیم بر وضعیت «سواد رسانهای» در ایران و سایر کشورها و تلاش کنیم تا به این درک مشترک دستیابیم که «سواد رسانهای» نیاز دنیای توسعه یافته است و اگر میخواهیم در دنیای جدید فرزندانمان از آسیبهای به شدت رسانهای جدید در امان باشند باید این مسیر را بشناسیم و طی کنیم.
خلاصه ماشینی:
com چکیده سواد رسانهای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که بر اساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
Media Literacy به راستی چه باید کرد؟ آیا با ابزارهای نظارت سنتی و وضع قوانین تنبیهی صرف یا ممنوع کردن ارتباطات میتوان از مردم (به طور عام) و کودکان و نوجوانان (به طور خاص) دفاع کرد، یا اینکه به کمک نرمافزارهای الکترونیکی میتوان به حذف یا ممانعت از انتشار پیامهای زیانبخش همت گمارد؟ اینجاست که سواد رسانهای نقش خود را نشان میدهد.
یونس شکر خواه (1388) " اکیکوسوگویا" روزنامهنگار : سواد رسانهای را به عنوان توانایی مطالعه انتقادی واقعیت ایجاد شده توسط رسانهها و نیز بیان احساسات خود با استفاده از رسانهها و برخورد ذهنی با انواع اطلاعات تعریف میکند.
حسینی (1392) دکتر محسنیان راد میگوید: سواد رسانهای سوادی است که در حالت انبوه شدن پیامها در سپهر ارتباطی مخاطب قرار میگیرد؛ اینکه مخاطب چگونه به آسانی پیامهای موردنیاز خود را پیدا کند، به عبارتی توانایی تشخیص پیامهاست و اینکه مخاطب بداند رسانههای موردنظر، کدام پیام را باهدف خبررسانی منتشرمی کنند یا قصد پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) دارند.
این کشور به نگاه منتقدانه و خلاق بر روی محصولات رسانهای تأکید داشته و هدف اصلی آن توانمند کردن مخاطبان برای ایجاد تمایز بین ارزشهای فرهنگی موجود در جامعه و ارزشهای ارائه شده توسط تولیدات رسانهای است (Habbs,2002:2) در کشورهای آمریکای لاتین نیز با زیر ذرهبین بردن صنعت رسانهای، سلطه کشورها و دولتها مورد توجه قرار گرفته و هدفگذاریهای خود را بر اساس نیل به تواناسازی مصرفکنندگان رسانه، برجسته میسازند اما در اروپا وضعیت متفاوت است.