چکیده:
روند گسترش روزافزون ارتباطات و جابهجایی اطلاعات توسط رسانههای متعدد و متنوع در عصر جهانی شدن، سبب شده است تا بازیگران رسانههای ملی و رسمی در کنار خود، بازیگران رسانهای دیگر را نیز مشاهده کنند. علم سیاستگذاری بهطور عام و روند سیاستگذاری رسانهای بهطور خاص نیز نیازمند آن است که در مواجهه با این وضعیت جدید موضعگیری کارامدی داشته باشد. در پاسخ به این پرسش اصلی که «سیاستگذاری رسانهای در مواجهه با حضور بازیگران رسانهای متعدد نیازمند چه تحولاتی است؟»، فرضیۀ این مقاله با توجه به روند روزافزون جهانی شدن رسانهها عبارت از آن است که «سیاستگذاری رسانهای در مواجهه با حضور بازیگران رسانهای متعدد نیازمند توجه همزمان به رسانههای دولتی و غیردولتی بهعنوان نهادهای رسمی و غیررسمی در تمامی مراحل سیاستگذاری است». در این مقاله سعی شده تا با استفاده از روشهای کتابخانهای- اسنادی و روششناسی نهادگرایی جدید، فرضیۀ اصلی آزمون شود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که با توجه به افزایش حضور بازیگران عرصۀ رسانه، گسترش انواع رسانههای غیررسمی ـ دولتی و گسترش شبکههای متداخل ارتباطی، سیاستگذاری رسانهای کارا و موفق نیازمند «توجه به بازیگران غیررسمی در کنار بازیگران رسمی»، «توجه به مخاطب درون اجتماع بهجای تحکیم رسانۀ رسمی» و «توجه به خصوصیسازی و مقرراتزدایی رسانهای» است تا توان دستیابی به اهداف تعیینشده را به بهترین شکل داشته باشد.
The ever-increasing trend of communication and information transfer by various media in the age of globalization has caused the actors of national and official media to see other media actors as well. The science of policy-making in general and the media policy-making process in particular also need to take an effective stance in the face of this new situation. In response to the main question, "What changes are needed in media policy in the face of the presence of multiple media actors?", The hypothesis of this article, given the growing globalization of media, is that "media policy in the face of the presence of multiple media actors" "It requires simultaneous attention to governmental and non-governmental media as formal and informal institutions at all stages of policy-making." In this paper, an attempt has been made to test the main hypothesis using library-documentary methods and new institutionalist methodology. The findings of this study show that due to the increasing presence of media actors, the expansion of informal-governmental media and the expansion of interconnected communication networks, effective and successful media policy-making requires "attention to informal actors alongside formal actors", "attention to the audience within the community" Instead of "consolidating the official media" and "paying attention to the privatization and deregulation of the media" in order to best achieve the set goals.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي اين پژوهش نشان ميدهد که با توجه به افزايش حضور بازيگران عرصۀ رسانه ، گسترش انواع رسانه هايغيررسمي ـ دولتي و گسترش شبکه هاي متداخل ارتباطي، سياست گذاري رسانه اي کارا و موفق نيازمند «توجه به بازيگران غيررسمي در کنار بازيگران رسمي»، «توجه به مخاطب درون اجتماع به جاي تحکيم رسانۀ رسمي» و «توجه به خصوصيسازي و مقررات زدايي رسانه اي» است تا توان دستيابي به اهداف تعيين شده را به بهترين شکل داشته باشد.
از اين حجم پژوهش ها و از پرارجاع ترين آنها، ميتوان به «بررسي فرايند شکل گ ري ي و قرارگيري مشکل در عرصۀ عمومي و دستور کار سياست گذار» (وحيد، ١٣٨١)، «بررسي مفاهيم پارادايم ، مرجعيت و ائتلاف حامي در تحليل سياست گذاري عمومي» (ملک محمدي ، ١٣٨٥)، «ارائۀ هشت مدل عملياتي در چرخۀ سياست گذاري براي اجراي مطلوب سياست ها» (توسلي، ١٣٨٧)، «ارزيابي عوامل مؤثر بر سياست گذاري رسانه اي در حوزة ارتباطات ميان فرهنگي» (عقي ي، ١٣٨٨)، «تأملي در فلسفۀ سياست گذاري » (معيني علمداري ، ١٣٩٤) و...
تحول سياست گذاري عمومي در سايۀ نهادگرايي جديد نهادگرايي به عنوان يک نظريه و روش در علم سياست ، موضوع مطالعۀ خود را «نهادهاي سياسي» قرار ميدهد و بر اين باور است که اين نوع مطالعه نقشي اساسي در هويت رشتۀ علوم سياسي دارد؛ اما همچون ديگر حوزه هاي مطالعاتي در علوم انساني ـ اجتماعي ، در معرفي و شناخت «نهاد»، تعريف يکسان و جامعي وجود ندارد.