چکیده:
در این مکتوب از خلال مصاحبه ی رودرو با جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه
طباطبایی تهران (در باب نوع نگاه آنان به زن،) چهار سوژه یا منظرگاه نسبت به
زن تشخیص داده شده است. سوژ ه ی ایدئولوژیک آرمانی ، سوژ ه ی جنسی ،
سوژه ی سنتی و سوژه ی شهروندی. مولف فرضیه خود را بر آن نهاده که میان
انگاره ی مقدس از زن و مقدس دیدن ولایت فقیه رابطه ی همبستگی وجود دارد؛
که البته این فرضیه در انتهای مقاله ابطال شده است. تحقیق حاضر کوشش نموده
تا بازنمایی زن در مصاحبه ی شونده ها یا به عبارتی ساده تر تصور آنها از زن را
توصیف و سپس تحلیل کند.
خلاصه ماشینی:
در تقسيم بندي تلقي ها از زن ، يعني زن را به عنـوان سـوژه ي ايـدئولوژيک ، زن بـه عنـوان سوژه ي جنسي ، سنتي و شهروندي ، در واقع گونه اي تقسيم بندي نوعي و آرماني به تبعيت از نمونه هاي مثالي و آرماني در انديشه ي وبر انجام داده ايم ، وگرنه در عالم واقـع ايـن چهـار سوژه و سپهر)Sphere) در هم متداخل اند و نمي توان به سپهري خالص و کاملا يکپارچه و حتي عاري از تضاد و تناقض دست يافت .
در پاسخ بـه ايـن نمادسـازي هـا از آلـت مردانه بايد گفت که اگر برآمده و برجسته بودن آلت در مردان دليل برجستگي آن هاسـت و اگر هميشه ذهن انسان سنتا قدرت را با کوهي برآمده و ماننـد کـوه داراي برجـستگي (يـا مانند آلتي برآمده و برجسته ) نمادسازي کرده است ، اکنـون بـا توسـعه افـق ديـد و دانـش بشريت چرا با فرو رفتگي سياه چاله هاي فضايي نمادسازي نکند و براي مثال نگويد آلـت فرو رفته زن نماد قدرت است ، چرا که همچون سياه چاله ها داراي فرورفتگـي اسـت ٣.
در اين که دين مبين اسلام بي ترديد نعمات و مواهب زيادي در پوشش ديده کـه آن را براي مرد و زن و علي الخصوص زن تجويز کرده است ، ترديدي نيست ، اما اينجا در مقام دفاع يا نقد پوشش نيستم و تنها مي خواهيم نشان دهيم که حجاب در هر حال تمـاس زن با دنياي بيرون را محدود کرده و نيز محدوديت هاي مضاعفي را بر تـن او و بـر زنـدگي او مي نگارد.