چکیده:
مسئله فهم ماهیت وحی بر اساس رؤیا و نسبتهایی که بین رؤیا و وحی در متون دینی ذکر شده و قابلیت استنباط از آن ها، هدف پژوهشی این مقاله است. روش بررسی این موضوع، تفسیری ـ تحلیلی است که بر اساس ظواهر متون دینی در باب نسبت وحی و رؤیا و سخنان مفسران در این باب، از امکان یا عدم امکان بهرهبردن از رؤیاشناسی برای وحیشناسی میپرسد. دریافتههای این تحقیق به گونهشناسی انواعی از تشابه و نسبت بین وحی و رؤیا مانند؛ تضعیف حواس ظاهری، تعبیر پذیری بعضی از رؤیاهای صادقه و وحی و انزال وحی در رویا رسیدیم. همچنین رویای صادقه در متون دینی بخشی از نبوت تلقی شده است. بر این اساس، رؤیاشناسی می‏تواند به وحی‏شناسی کمک کند، و از این شیوه باید بهره برد، اما در نظریه رویا انگاری وحی مغالطات نظیر مغالطه «کنه و وجه»، «بزرگ نمایی»، «کوچک نمایی»، «تمثیل» و... شکل میگیرد.
The purpose of this article is to understand the nature of revelation on the basis of the relationships between dream and revelation as found in the religious texts and the ability to deduce from them. The method of studying this issue is interpretive-analytical, which, based on the appearances of religious texts on the relationship between revelation and dream and the sayings of commentators in this regard, seeks to find the possibility or impossibility of using dreaming for attaining knowledge of revelation. By the findings of this study some typological similarity and relationship between revelation and dream have been found as weakness of the external senses, the interpretability of some true dreams and revelation, and the revelation`s being sent in a dream. True dreaming is also considered a part of prophecy in religious texts. Accordingly, dreaming can help to attain some knowledge of revelation, and this method should be used, but in revelational attitude of dreams of fallacies such as the fallacy of "essence and quality", "magnification", "minimization", "allegory" may be formed.
Keywords
Revelation, Dream, Imaginary Power, Expression of Dream, Interpretation.
خلاصه ماشینی:
در قرآن به رؤياي حضرت ابراهيم× (صافات / 102) و رؤياي حضرت يوسف× (يوسف / 5 و 100) و چند رؤيا از پيامبر اسلام| اشاره شده است؛ چنانکه در سوره فتح آيه 27 خداوند در از رؤيايي كه پيامبر اسلام| ديده است، سخن ميگويد: خداوند آنچه را كه به پيامبرش در عالم خواب نشان داد، راست گفت؛ بهطور قطع همة شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام ميشويد درنهايت امنيت و درحاليكه سرهاي خود را تراشيده يا كوتاه كردهايد و از هيچكس ترس و وحشتي نداريد؛ ولي خداوند چيزهايي را ميدانست كه شما نميدانستيد.
بنابراين به قرينه روايتي كه از امام علي× نقل شد و از سوي ديگر چند رؤياي معرفتبخشي كه از پيامبران^ در قرآن ذكر شده است، ميتوان يكي از نسبتهايي كه بين رؤيا و وحي در متون ديني آمده است را مسلم دانست و آن را وحيهاي رؤيايي يا رؤياهاي وحياني مینامیم.
(مجلسي، 1404: 18 / 271) در روايات مذکور به دو نوع از حالات دريافت وحي اشاره شده است: اولي بهواسطه فرشته وحي و دوم حالتي است كه بين خداوند و پيامبر واسطهاي در ميان نبوده است؛ اما بعضي از ويژگيهاي رؤيا را دارد ازجمله اینکه گاهي جبرئيل در حالتي مانند خواب كه از آن به حالت «سبات» تعبير شده است، بر پيامبر ظاهر ميشد و پيام الهي را به او الهام ميكرد.
نكته سوم در ادامه نكته قبل است رواياتي كه رؤياي صادقه را بخشي از نبوت ميداند، هرچند راه نزديك شدن به وحيشناسي از طريق رؤياشناسي را باز ميكند؛ اما همانطوركه فرمودند اين جزئي از آن است، نشان از آن دارد كه بين رؤيا و وحي، تفاوت زيادي است كه نبايد يكسانانگاري شود و شناخت يكي را مساوي شناخت ديگري تلقي كنيم.