چکیده:
تقابل محیط زیست و صنعت همواره به دلیل تعارضهای ماهوی که با یکدیگر دارند، بهویژه در اواخر قرن بیستم، توجه بسیاری از پژوهشگران را بهخود معطوف کرده است. مغایرت بین این دو حوزه از آنجائی معنیدار میشود که از یک سو دولتها همواره به دنبال توسعه از طریق رشد صنعت بوده و از سوی دیگر کنشگران و متفکرین زیستمحیطی و اجتماعی، محیط زیست را به عنوان عنصری ارزشمند و متضمن توسعهی پایدار برشمردهاند. در این پژوهش تلاش شده است علل تعارض خطمشی در این دو حوزه در ایران بررسی شود. بدین منظور، علل تعارض خطمشی با استفاده از نظر خبرگان شناسائی و سپس با استفاده از تکنیکهای کمّی رتبهبندی شد. مهمترین عوامل ایجاد کننده تعارض در خطمشیگذاری زیستمحیطی عبارتاند از: تقدم عقلانیتِ سیاسی بر دیگر عقلانیتها، اتخاذ سیاستِ روزمرگی و کوتاهمدت توسط دولت، تعارض میان خطمشیگذاران و ذینفعان صنعت و محیطزیست ، نگاه سخت(سختافزاری و مهندسی) به توسعه و نگاه هزینهای به محیطزیست.
The contradiction between the environment and the industry have always attracted the attention of many researchers, due to these domains inherent contradictions. This contradiction is meaningful, because on the one hand governments always seek to develop through industry growth and on the other hand, environmentalists and social activists consider environment as a valuable element underlying sustainable development. Therefore, one of the most important conflicts of government is revealed in policymaking in these field. In this research we tried to investigate the causes of policy conflicts in these two field by using the experts' point of view, and then ranking these factors using quantitative techniques. The five most important determinants of conflicts in environmental policy are: the primacy of political rationality, the adoption of short-term policy by the government, inefficiency of policymakers and environmental administrators, a rigorous look to development, considering the environment as a cost.
خلاصه ماشینی:
ايران با مسائل عمومي متعددي مواجه است ، بنابراين اگر قرار باشد خط مشي گذاري عمومي و اجراي آن در ايران به طور مداوم از برخي نارساييها رنجور باشد، تلاش براي وضع خط مشيهاي جديد يعني هدر رفت منابع مادي و انساني، در شرايطي که تحولات شتابان حاصل از تغييرات محيطي و پوياييهاي دروني هر روز مسئله و مشکل تازه اي ميآفريند، چگونه ميتوان به خط مشيگذاري با درماندگيهاي از پيش مشخص و کم و بيش مهلک گذشته اقدام کرد؟ به اين منظور پژوهش حاضر به دنبال پاسخگويي به اين سؤال است که علل و عوامل تعارض خط مشيگذاري حوزه ي محيط زيست و صنعت چيست ؟ هدف اين پژوهش ، شناسائي اين عوامل با استفاده از نظر خبرگان و متخصصين امر در حوزه محيط زيست و صنعت و سپس رتبه بندي آن با استفاده از تجزيه و تحليل کمي است .
انجام مطالعات کتابخانه اي در حوزه تعارض خط مشي و جمع آوري اطلاعات مربوط تعيين جامعه و نمونه آماري براي مصاحبه با خبرگان و تهيه مصاحبه گردآوري اطلاعات بر اساس مصاحبه و تدوين مدل پژوهش بر اساس اطلاعات حاصل از مصاحبه تجزيه و تحليل اطلاعات و رتبه بندي عوامل ايجاد کننده تعارض خط مشي با استفاده از تکنيک ديمتل تشريح عوامل ايجاد تعارض خط مشي گذاري محيطي و صنعت در کشور و ارائه نتايج (رجوع شود به تصویر صفحه) شکل ٢- گام هاي اجراي بخش کيفي پژوهش .