چکیده:
فمنیسم جنبشی سازمان یافته برای دست یابی به حقوق زنان و نیز
ایدئولوژی ای برای دگرگونی جامعه که هدف آن صرفا تحقق برابری زنان
است، نمی باشد، بلکه رویای رفع انواع تبعیض و ستم نژادی و طبقاتی و غیره
را در سر می پروراند. از میان نظریه پردازان آن می توان به سیکس (Helene
cixoud)،ایری گری (luce Hrigaray)،کریستوا(Julia kristeva)و...اشاره
کرد. همه گرایشهایی که زیر چتر گس ترده ی این ایدئولوژی گرد آمده اند ، در
ابن باور که زنان به واسطه ی جنس خود با بی عدالتی روبرو می شوند ، اتفاق
نظر دارند ، اما برای علل و عوامل ستم بر زنان ، تحلیل های مختلفی ارائه
می دهند و بر همین پایه راهبردهای متفاوتی نیز برای رفع این ستم ، پیشنهاد
می کنند.شهریار نیز با توجه به خفقانی که در دوران وی قرار داشت ، م ی توان
ردپای این نهضت را به طور پنهانی در اشعار وی مشاهده کرد .لذا در این
مقاله به واکاوی و تحلیل نگاره های فمنیستی در اشعار شهریار پرداخته خواهد
شد.
خلاصه ماشینی:
اما بهطور کلی بر طبق اساطیر، در آغاز آفرینش میان زن و مرد تساوی وجود داشته است که این تساوی را میتوان در تعداد امشاپسندان مشاهده کرد.
او در شعری میگوید: لیــک مـــرا دیده دل بـاز بــود در نظــرم حـال چنین مینمود: ابــر رقیقی است چـو زلـف سمن نغــز تـر از پــــرده پنـــدار مـن از افـــق منظـــرم آویــختــــه چون سرزلفی است فــرو ریخـته مبهـم و روشـن چــو فــروغ امید گـــاه پدیــدار و گهــی نـاپدید تا که غبـــاریش بــدامن نشست شکل پذیرفت و رخی نقش بست چهـره مــاتی شد و مهتـاب گون ابــر بـر آن چهره چو زلفی نگون قـامت چون شاخ گلش نیز رست شکل پـریوش بشـری شد درست دیدمش آشفته یکی دختری است دختــر پژمــان سیه اختری است رنگ رخش باخته چـون ماهـتاب رفتــه زگلــزار رخش آب و تـاب مــوی برخســار سپیدش سیــاه جلوهگـر آنســان که در آیینه آه زلـف پریشـــان بعــذاری سپیـد چون برخ چشمه نگون شــاخ بید دختـری آسیمه سر، آشفته حـال دیده پـر آشــوب و پریشــانحال چهـره بسیمای مـــلالت قــرین آینـــــه خــاطــر انـــدوهگین مــوی فروهشته و در پیچ و تـاب چون شب هجر من و آشفته حال دوختـــه بــر چـرخ بلندش نگاه بـــاردش انجم زدو چشــم سیـاه بسته صف قطــره بمژگان قطــار تــا کـــه کند درد دل وی شمار من خود از این پـرده حیرت فــزا صــورت بیجــانی ماندم بجـــا دیـده بر او دوخته و خیـــره رای حیرت و بیمم بزمین دوخت پای (شهریار، 1377: 466) اما شهریار دلایلی را برای علت مردسالاری و نابودی حقوق زنان عنوان میدارد و خواستار برقراری قوانینی میشود که این اصول از اصلیترین قوانین فمینیسم است.