چکیده:
محمد حسین بهجت تبریزی ، متخلص به شهریار -که شهریاری شعر
معاصر زیبنده ی چون اویی است - به سبب زندگی پرفراز و نشیبی که
داشت از خیل شاعران معاصر بیش از همه اقبال عموم یافته است . یکی
از خصایص بارز شعر او که موجبات نفوذ کلامش را در خاطر ویاد اهل
شعر و ادب و عموم مردم فراهم نموده ، بیان نوستالوژیک او از روستا ،
کودکی، یاران قدیمی ، پدر و مادرو معشوق است . این دست اشعار
شهریار به جهت داشتن رنگ و لعاب غریبی و غربت و بهر ه مندی از
صداقت کلام و حسرت و به سبب برخاستن از دلی رنج غربت کشیده ،
بردلهای مردمان زمانه بیشتر می نشیند. در ا ین مقاله کوشید ه ایم تا در حد
وسع و توان خویش با بیان گوشه های نوستالوژیک شعر شهریار ، ضمن
تاکید بر وجود انواع غم غربت در اشعارش ، با تحلیل این قبیل اشعار ،
پرده از آلام درونی و درون مایه های روانی شعر شهریار برداریم و
زوایای تاریک ناراحت ی های روانی و آلام غریبانه ی استاد را بیش از پیش
روشن سازیم.
خلاصه ماشینی:
com) مقدمه استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي متخلص به شهريار به سبب برخورداري از روحي لطيف و دلي شکننده و زندگاني پرفراز و نشيبي که بر پايهي عشقي زميني جان گرفت و به عشقي آسماني و ملکوتي فرجام يافت و به سبب دوري از ديار اصلي و ياران جاني و رفيقان جواني براي مدت زمان طولاني وشکستي عاشقانه و در نهايت جدايي از يار دلربا ـ که براي مدت زمان زيادي همهي زندگي شهريار محسوب ميشد ـ بيش از ديگر شاعران معاصر از غم غريبي و غربت ـ که در اين جستار با عنوان نوستالوژي از آن ياد شده است ـ سخن گفته و بيش از ديگران از اينکه در چنگال چنين درد دروني گرفتار آمده، غريبانه ناليده است.
» (همان) از طرفی انسانها در سنين کودکي وجواني به سبب عواملي از قبيل بيخبري، غفلت، فريفته شدن به ظاهر و خوشي زود گذر زندگي، بياطلاعي از ايام ميان سالي و پيري بيشتر و يا بهتر بگوئيم اغلب اوقات خويش را به بطالت ميگذرانند و خود اين بي خبري و غفلت با اينکه وقت عزيز انسان را به هدر ميدهد ولي شايد از اين روي است که وقتي انسانها به سنين پيري و پختگي قدم مينهند از روزگار کودکي و جواني، هياهو و دغدغه و حوادث آن به نيکي ياد ميکنند و اغلب اميد بازگشت به آن روزگار ان را دارند و چون امکان بازگشت و دسترسي به آن ايام نيست بيشتر با ياد کرد آن روزگاران نوعي دلخوشي توام با حسرت به آنها دست ميدهد چنانکه شهريار ميگويد: جواني شمع ره کردم که جويم زندگاني را نجستم زندگاني را وگم کردم جوانــي را کنــون بابار پيري آرزومندم که برگردم به دنبال جوانـــي کوره راه زندگــاني را (شهریار، 1381، ج 1: 83) در ترجمه و شرح انگليسي اين واژه غالبا «home sickness» را آوردهاند.