چکیده:
فلسفه سیاسی به عدالت، آزادی و برابری توجه خاصی نشان داده به گونه ای که این سه ارزش به عنوان مثلث سیاسی محسوب میشوند به عبارت دیگر این سه ارزش به گونه های مختلفی شالوده و بنیان فلسفه سیاسی را تشکیل میدهد. در اواخر سده بیستم بار دیگر عدالت، محور اندیشه سیاسی متفکران غرب حتی مدافعان لیبرالیسم همچون جان رالز قرار گرفت. سوال و هدف اصلی این پژوهش این است که اندیشه سیاسی جان رالز با توجه به تحولات اقتصادی اواخر سده بیستم از جمله دولتهای نئولیبرال از چه ماهیتی برخوردار است. به عبارت دیگر دگردیسی در کارکرد و ساختار دولتها در جهان غرب چه تاثیراتی بر آرای سیاسی جان رالز در ابعاد مختلف حقوق شهروندی، عرصه خصوصی، تعامل دولت و شهروندان، ارتباط بین آزادی و عدالت و....گذاشته است. به طور کلی میتوان گفت که جان رالز با ارائه مفهومی نوینی از عدالت، ساختار نوینی از لیبرالیسم مبتنی بر عدالت اخلاقی و مسئولیتگرا را ارائه کرده است.