چکیده:
بحث از اصالت فرد و اجتماع، مسیلهای کهن در قلمرو فلسفه سیاسی است. این دانش، در مقام کشف از واقع درپی تحلیل بنیادهای حقیقی اصالت اجتماع و یا اصالت فرد در عالم خارج میباشد. نگرش به این مسیله از منظر فقهی که سابقه چندانی ندارد، خاستگاه متفاوتی را تداعی مینماید؛ زیرا در علم فقه به دنبال کشف از واقعیت اصالت فرد و اجتماع نخواهیم بود، بلکه درپی این پرسش است که آیا در تدوین اعتباریات فقهی و انشایات مطروح در آن، اجتماع بماهو اجتماع مطمحنظر و خطاب تکالیف قرار گرفته است، یا خیر؟ شهید آیتالله صدر، بهعنوان یکی از فقیهان روشنفکر معاصر، بر اساس نظریه نظامسازی فقهی خود، نگاهی متفاوت به اصالتپنداری هویت اجتماعی در فرایند استنباط فقه نظام دارد. این نظریه میتواند در حوزه سیاستگذاری فرهنگی، بهمثابه یک مبنای مهم فقهی مورد واکاوی قرار گیرد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به این موضوع میپردازد.
خلاصه ماشینی:
نگرش به این مسئله از منظر فقهی که سابقة چندانی ندارد، خاستگاه متفاوتی را تداعی مینماید؛ زیرا در علم فقه به دنبال کشف از واقعیت اصالت فرد و اجتماع نخواهیم بود، بلکه درپی این پرسش است که آیا در تدوین اعتباریات فقهی و انشائات مطروح در آن، اجتماع بماهو اجتماع مطمحنظر و خطاب تکالیف قرار گرفته است، یا خیر؟ شهید آیتالله صدر، بهعنوان یکی از فقیهان روشنفکر معاصر، بر اساس نظریة نظامسازی فقهی خود، نگاهی متفاوت به اصالتپنداری هویت اجتماعی در فرایند استنباط فقه نظام دارد.
باید توجه داشت، ازآنجاکه گزارههای فقهی لزوماً گزارههای توصیفی و حاکی از واقع نیستند، بررسی موضوع فوق در دانش فقه بهمعنای کشف پدیدهای به نام اصالت اجتماع در واقعیت خارجی نیست و اساساً مسائل فقه چنین شئونی برای خود متصور نیست که ناظر به کشف حقایق خارجی انگارههایی را بیان كند؛ بلکه اصالت و عدم اصالت جامعه از دیدگاه فقه هنگامی بیان میكند که با توجه به ساختار دانشی علم فقهِ موجود که ناظر به تکالیف فرعی مکلفین از منابع و ادله تفصیلی دین است، تکلیف جمعی به عموم مجموعی یا مکلف شدن جمع به عموم مجموعی را در فقه شاهد باشیم.
برایناساس، با توجه به تقریری که مرحوم شهید صدر ارائه نموده است و همچنین ثمراتی که برای آن بیان شد، بهویژه در ثمرة سوم، میتوان به نوعی رویکرد فقه را از منظر ایشان نسبت به موضوع اصالت اجتماع استکشاف نمود؛ زیرا در این تقریر از وجوب کفایی به مکلف به ماهو مجموع توجه شده است؛ بدینمعنی که اجتماع بهعنوان یک متعین خارجی و دارای هویت مستقل که میتواند موضوع تکلیف واقع شود، مورد توجه فقها قرار گرفته است.