خلاصه ماشینی:
"منتها مهم این است که کارکرد غالب شیء چیست؟مثلا آیا نقش غالب خودرویی که ساخته میشود استفادهی روزمره و صنعتی است،یا واقعا طراحی میشود تا از زیبایی آن لذت ببریم و آن را مجموعهای بگذاریم و تماشا کنیم؟ فنآوری در جایی میتواند هنر باشد که وجه غالبش هنری باشد،یعنی وجه زیبایی شناختی آن بر استفادهی کاربردیاش غلبه داشته باشد بنابراین اصلا ایرادی ندارد از فنآوری استفاده کنیم.
سؤالی که پیش میآید این است اگر ما مصالح هنر را نتوانیم با انگشت لمس کنیم،یا اینکه محصول تولید شده بر روی یک سیدی قرار داشته باشد،آیا برای ما هنر نیست؟شیوهی استفاده از سیدی به گونهای است که باید با کار هنری از طریق مانیتور روبهرو شویم وگرنه در حالت عادی،چیزی روی صفحهی سیدی قابل مشاهده نیست.
بحثهای روز آنها مربوط به یک هفته،ده روز پیش است،نه اینکه مثل ما بحثهای مربوط به عهد بوق باشد که"آیا تکنولوژی بهتر است یا هنر؟"یا اینکه"تکنولوژی هنر را محدود کرده است یا نه؟"این پرسشها یادآور موضوع انشاء مدارس خودمان است که"علم بهتر است یا ثروت؟"بعد از آنهم یک خروار پند و اندرز اخلاقی که"عالم از پولدار مهمتر است!" مرتضی گودرزی دیباج:شاید در قدیم ممکن بود هنرمندی برای آنکه هنر متعالی را حفظ کند،از گرسنگی بمیرد؛اما امروزه اساسا مرز هنر متعالی و عامهپسند را نمیتوان با گرسنه بودن یا نبودن هنرمند سنجید.
میخواهم ببینم آیا واقعا اگر هنرمندی کاری را انجام داد که محبوبیت جهانی پیدا کرد و به دنبالش ثروت به دست آورد،این استقبال عمومی مردم،خود معیاری است برای که کار او هنری است؟یعنی موفقیت وی را ملاک هنری بودنش قرار دهیم تا بتوانیم تعریفی از هنر را داشته باشیم؟ مسعود اوحدی:پیکاسو در زمان حیاتش بسیار ثروتمند و مشهور شده بود."