چکیده:
ﺷﺘﺮداری ﺗﺎ اواﺳﻂ دﻫﻪ 1340 ﺷﻤﺴﯽ، ﯾﮑﯽ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ اﻗﺘﺼﺎدی ﻋﺸﺎﯾﺮ اﯾﻞ اﻟﯿﮑﺎﯾﯽ ﺑﻮد. ﺷﺘﺮ در ﮐﻨﺎر ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ و ﺑﺰ، ﯾﮑﯽ از دام ﻫﺎی اﺻﻠﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﺪ و در ﻫﻨﮕﺎم ﮐﻮچ، ﺷﺘﺮ ﻧﻘﺶ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ای در ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻟﻮازم ﺑﺮﻋﻬﺪه داﺷﺖ. اﻧﺘﻘﺎل ﻏﻠّﻪ از ﺧﻮار2 ﺑﻪ ﺗﻬﺮان، ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺳﻮﺧﺖ ﺷـﻬﺮﻫﺎ، اﻧﺘﻘـﺎل ﭘﻨﺒـﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪی روﺳﺘﺎﻫﺎی ﺧﻮار ﺑﻪ ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪ ﭘﻨﺒﻪ ﺳﺎروزن و ﺳﺎﯾﺮ اﻣﻮر از ﻃﺮﯾﻖ ﺷﺘﺮ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ ﺷـﺪ و ﺑﻨـﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎرﺑﺮد آن در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺗﺮاﺑﺮی و ﺑﺎرﮐﺸﯽ ﺑﻮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ از ﭘﺸﻢ ﺷﺘﺮ ﺑﺮای ﺑﺎﻓﺖ اﻧﻮاع ﺻﻨﺎﯾﻊ دﺳﺘﯽ و از ﺷﯿﺮش، ﺑﺮای ﺗﻬﯿﻪ ﮔﻮرﻣﺎﺳﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ. ﮔﻮرﻣﺎﺳـﺖ ﻏـﺬاﯾﯽ ﺑﺴـﯿﺎر ﻣﻘـﻮی ﺑـﺮای ﺳﺎرﺑﺎﻧﺎن و ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺑﻮد. ﺷﺘﺮ اﺛﺮات ﮔﺴﺘﺮده ای ﺑﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻓﻮﻟﮑﻠﻮر اﯾﻦ اﯾـﻞ داﺷـﺘﻪ اﺳـﺖ. در ﻣﻘﺎﻟـﻪ ﺣﺎﺿﺮ اﻓﺰون ﺑﺮ ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ اﻗﺘﺼﺎدی ﺷﺘﺮ و ﺳﻮدآوری ﻧﺎﺷﯽ از ﺗﻮﻟﯿﺪات ﻣﺨﺘﻠـﻒ اﯾـﻦ ﺣﯿـﻮان ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﻮد، ﭘﺸﻢ و ﮔﻮﺷﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﯾﺪ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﻧﻘﺶ آن در ﻏﻨﺎی ادﺑﯿﺎت ﺷﻔﺎﻫﯽ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺷـﺘﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ آواﻫﺎ و ﻧﻮاﻫﺎ، ﺿﺮب اﻟﻤﺜﻞ ﻫﺎ و ﺑﺎورﻫﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ده ﻧﻔﺮ از ﺳﺎرﺑﺎﻧﺎن و ﺷﺘﺮداران ﮐﻬﻨﺴﺎل اﯾﻞ اﻟﯿﮑﺎﯾﯽ ﺗﺪوﯾﻦ ﺷﺪه و ﺑـﺮای آﮔﺎﻫﯽ از ﭘﯿﺸﯿﻨﻪ ﺷﺘﺮداری، ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﮑﺘﻮب ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
آمار عشاير کوچ روي اين ايل بر اساس آخـرين سرشـماري اجتمـاعي اقتصادي عشاير کوچنده در تير ماه ١٣٨٧، ١٥٣٤ نفر در قالب ٣٤٨ خانوار گزارش شـده است (مرکز آمار ايران ، ١٣٨٨: ٤٣) در دوره ييلاقي، در مناطق کوهسـتاني البـرز شـرقي (کوه هـاي گيلـور در جبهـه شـرقي دره حبلـه رود) و البـرز مرکـزي در شهرسـتان هـاي فيروزکوه دماوند، لار و پلور و در دوره قشلاقي، در روستاهاي دو شهرستان گرمسـار و آرادان استقرار مييابند.
عـامري و طباطبايي نيز (١٣٩٦) با دسته بندي مهم ترين واژگان و اصطلاحات مـرتبط بـا شـترداري در دهستان طرود شهرستان شاهرود، به نکته هاي ديگـري از قبيـل واژگـان هماننـد، در ديگر گويش هاي ايراني، وجوه اشتقاق آنها، ريشه يابي برخي از واژه هاي کهـن ايرانـي و آداب و رسوم سارباني در اين گونه زباني پرداخته اند و در مجموع ١٨٠ واژه و اصطلاح شترداري را گردآوري کرده اند.
مقاومت شتر در راهپيماييهـاي بـه نسـبت طـولاني مسير يورد٦ تا کحل و حرکت آرام و توانايي حمل بار سـنگين تـر در مقايسـه بـا الاغ از مزيت هاي آن در اين گونه باربريها بوده است .
قوش ٣: در عقب جهاز شتر نيز براي نگه داشتن بار يا سـوار، دو چـوب ٨ ماننـد بـه طول ٥٠ سانتيمتر قرار دارد؛ اين نگه دارنده قوش ناميده ميشود.
ـ حيدري: زنگي بزرگ و استوانه اي، داراي دسته اسـت کـه بـر بغـل آخـرين شـتر کاروان بسته ميشود و در صورت پاره شدن «دم اوسال »٣ که شترهاي يـک قطـار را بـه هم متصل کرده است ، ساربان را آگاه ميکند.