خلاصه ماشینی:
"در این زمینه،نمونه بسیار است:وزارت ارشاد فیلمی را در دورهای غیرمجاز و غیرقابل نمایش اعلام میکند و در دورهای دیگر آن را مجاز میداند؛و صدا و سیما،موسیقیای پخش میشود که در مدارس آموزش و پرورش غیرمجاز شمرده میشود؛وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نشر یک کتاب را میدهد ولی تلویزیون و آموزش و پرورش آن کتاب را غیرمجاز تلقی میکنند؛یا وزارت ارشاد مجوز پخش فیلمی را میدهد که تلویزیون آن را جایز نمیداند؛حتی در یک رسانه مانند تلویزیون نیز در برنامههای مختلف،ضابطههای فرهنگی با سلیقههای متفاوتی اجرا میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همان طور که گفته شد،یکی از عوارض دوگانگی یا شده گریبانگیر بخش اقتصاد است که عدم امنیت تولیدکنندههای کالاهای فرهنگی را در پی دارد.
اولین ضابطه در این مورد این است که در تحلیل حقوقی این کالاهای فرهنگی،نگاهمان معطوف به این باشد که هریک از آنها وسیلهی آزادی بیان تولیدکنندهی آن اس و تولیدکننده همواره این حق را دارد که از آزادی بیان خود در جامعه استفاده کند.
اصل این است که کالاهای فرهنگی مصداقها (به تصویر صفحه مراجعه شود) و وسیلههای آزادی بیاناند و براین اساس،دولت موظف است امکان استفاده از حق آزادی بیان را به وسیلهی هر یک از کالاهای فرهنگی تسهیل کند.
اما با توجه به ویژگیهایی که در مورد پیام فرهنگی بیان شد،این حوزهی ممنوع را باید به حدی رساند که نخست،مورد موافقت عموم باشد؛ در مرحلهی دوم،با فرهنگ رایج در میان تودههای مردم نیز فاصله نداشته باشد و سوم اینکه قابل احراز باشد."