چکیده:
منظومۀ روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسروپرویز) و فرهاد (هنرمند و بتتراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوة روایت و داستانپردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفتوگو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت میآفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. این منظومۀ روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیروار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نامتعادل بر شعر حاکم میگردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
The narrative system of "Farhad and Shirin" by Vahshi Bafghi's, tells the story of love between Shirin (lover and wife of Khosro Parviz) and Farhad (artist and idol maker) and is one of the poems that has a narrative and theatrical structure. The method of narration and storytelling in this system is such that the poet using the elements of the story; They create a different atmosphere, including narrative plot, character, dialogue, perspective and description. This research has been done with the aim of analyzing the elements of the story in this system in a descriptive-analytical manner. This narrative system expands based on the linear time of the narrative And events occur one after the other in a chain; In such a way that first a balanced situation is established, Then, with an accident, this situation changes and an unbalanced situation prevails in the poem. After mentioning the incidents, the narration reaches a balanced state and ends. In fact, this system consists of a chain and five narrative elements, which ultimately determine the fate of the main character.
خلاصه ماشینی:
اين منظومۀ روایی بر اساس زمان خطي روايي گسترش مييابد و حوادث يكي پس از ديگري و به صورت زنجيروار به وجود ميآيند؛ به گونهاي كه ابتدا وضعيت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثهاي، اين وضعيت دچار روند تغيير ميشود و وضعيت نامتعادل بر شعر حاكم ميگردد.
داستان عاشقانة خسرو، شيرين و فرهاد، بارها مورد توجه شاعران بزرگي؛ چون فردوسي، نظامي و وحشيبافقي قرار گرفته است و هر كدام از اين شاعران، به شيوهاي متفاوت آن را روايت كردهاند، اما نكتة قابل بحث اين است كه در هر یک از روايتهاي شاعران نامبرده، عليرغم تفاوت آشكار در چگونگي آغاز و پايان داستان، در همة آنها مثلث عشقي ميان سه شخصيت شيرين، خسرو و فرهاد وجود دارد و داستان حول محور موضوع عشق شكل ميگيرد.
بر اساس رويكرد «ساختار زمانمند (زمان خطي روايي)»، منظومة «فرهاد و شيرين» از يك «زنجيره» ساخته شده است كه مشتمل بر پنج «عنصر» زير است: 1) وضعيت متعادل اوليه: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در اين وضعيت متعادل، طرح اين شعر روايي با وضعيتي آغاز شده که امکان بالقوهاي را در خود ميپروراند.
پس اين حادثة اصلي است که باعث شکلگيري حادثة بعدي؛ ترك كردن مشكوي خسرو توسط شيرين ـ شخصيت اصلي ـ و رفتنش به دشت بيستون ميشود و همچنين حوادث بعدي اين شعر روايي را به وجود ميآورد.
اين حادثه(B) ، خود معلول حادثة ماقبل (نقطة عطف اول، ترك شيرين توسط خسرو و عشق او به شكراصفهاني) و باعث شکلگيري حادثة بعدي ميشود؛ يعني علت حادثة مابعد است و اينگونه حادثة ديگر اتفاق ميافتد.