خلاصه ماشینی:
"در همان کتاب،در بیان تفاوت شکل و فرم آمده است:«شکل و فرم اغلب به یک معنی به کار میرود،اما در دنیای هنرهای بصری،هر یک دارای مفهوم و معنای ویژهای هستند.
»42 در این عبارت که در نگاه نخست مبهم به نظر میرسد،منظور از بافتهء نسبتهای درونی،در واقع کلیت کار هنری است که به صورت پارچهای بافتهشده از تار و پود عناصر تشکیلدهندهء آن کار براساس نسبتهای درونی یا کیفیات بصری تجلی میکند.
»33 در فرهنگ کتابخانهای هنر،این سه نوع متمایز،و کلا کاربردهای اصطلاح فرم در هنر به صورت زیر تعریف و بسط داده شده است:«نخست فرم به عنوان قائدهء نظامدهنده(که نظم، ترتیب،سازمان و ساختار نامیده میشود)،دوم فرم به عنوان شکل، حالت یا آرایش و ترتیبی خاص در فضایی از هر نوع با هر بعد (دریافتنی به وسیلهء بینایی و یا دیگر حواس)،و سوم فرم به عنوان نوع یا گونه.
لذا برای درک دقیق مفهوم آن و نیز منظور از به کار بردن آن،می باید موارد زیر را در نظر گرفت تا با توجه به منظر و موضع خاص به کارگیری این واژهء کلیدی،در درک آن دچار خطا،ابهام و سوء تأویل شویم: اول،فرم در مقولهء هنر،متضمن زیبایی محسوس و قابل درک ساختار اثر هنری نیز میباشد.
فرم ابتدا مرتبهء کلی یا گونه اصلی یک اثر هنری را مشخص میکند و در مرحلهء بعد،بر نوع یا گونهای که اثر هنری در آن مقولهء خاص بدان اختصاص دارد،دلالت میکند که این مرتبه با میزان دقت در جزئیات و عناصر تشکیلدهندهء ساختاری و درک شباهتها و دستهبندی آنها در الگوهای قابل تکرار فرمی،قابلیت تزاید و بسط دارد."