چکیده:
قالب غزل در طول چند صد سالی که از عمر پر فراز و نشیب خود سپری کرده» همواره
شاهد تغییر و تحولاتی در محتوا و ساختار خود بوده است. اما آنچه که در این نوشتار مورد
بررسی قرار خواهد گرفت» آخرین تحولاتی است که در طول دو دههی اخیر توسط غزل
سرایان جوان در محتوا و ساختار این قالب کهن به وجود آمده است؛ تغییراتی که بیشک
تحت تاثیر فضای حاکم بر شعر معاصر (نیمایی» سپید و...) بوده و به لطف انعطاف پذیری
غیرقابل انکاری که این قالب از خود نشان داده است همچنان بعد از گذشت هزار سال به
عنوان یکی از پرکاربردترین قالبها به حیات ادبی خود ادامه میدهد.
خلاصه ماشینی:
با محکم شدن جاي پاي نيما يوشيج در ادبيات معاصر و پذيرش تئوري هاي او، بسياري از قالب هاي کلاسيک با بالا بردن پرچم سفيد، از متن به حاشيه رانده شدند و تا کنون نيز هيچ گاه نتوانسته اند جايگاه اوليه ي خود را باز پس بگيرند؛ اما قالب غزل با سرسختي اي مثال زدني ، همچون جنگ جويي کهن سال ، شانه به شانه ي اين حريف جوان تازه وارد، در ميدان باقي ماند؛ موفقيتي که هرگز حاصل نمي شد مگر با زيرکي و درک درست شاعران غزل سرا از شرايط به وجود آمده ي جديد.
و مسايل روز در شعر باب مي شود»" (شيمسا، ١٣٧٨: ٣٤٠) در دو دهه ي اخير توجه به مسايل اجتماعي يکي از اصلي ترين جهت گيري هاي شاعران غزل پرداز بوده است ، موضوعي که در ادامه به برخي از مصاديق آن مي پردازيم : ١-٢-١.
[هجو] و هزل برخلاف طنز غرضي جز شوخي [ندارند] و اين غرض عموما فردي است و براي انتقام جويي شخصي از آن استفاده مي شود»٣٩ (عقدايي ، ١٣٨٠: ١٥٦ تا ١٥٧) شاعران معاصر نيز همچون اسلاف خود براي بيان بسياري از کاستي هاي اجتماعي به سراغ طنز رفته اند که در ادامه به بررسي نمونه هايي از طنزپردازي شاعران غزل سرا در دو دهه ي اخير مي پردازيم : ١-٤-١.