چکیده:
سعدی نه تنها دانشمندی است مبدع و مبتکر بلکه جهانگردی است سرد و گرم جهان
کشیده و سختیها ودشواریها را چشیده» با بینشی گسترده و دانشی بلیغ به آثار تمدن
اسلامی نگریسته است. تمدنی که دانش و تجربه اور | تکامل بخشیده و جهاندیده کرده
است. او مدت مدیدی (۳۵ سال) دور از وطن بوده و در اقصای عالم گشته و توانسته است
تمدن اسلامی را با امکانات بسیار ضعیف و محدود آن روزگاران که با مشقت فراوان به سفر
میرفتند مورد مداقّه قرار دهد.
سعدی اغلب سازههای شهری را از نزدیک مشاهده کرده؛ چنانچه از تیررس دید او
چیزی مخفی نمانده است. با آگاهیهای لازم و اطلاعات وسیعی که در این زمینه داشته خیلی
خوب توانسته است آنچه را که دیده برای خوانندگان منعکس نماید.
خلاصه ماشینی:
ايوان در زمان اشکاني مورد استفاده قرار گرفته است (کياني ، تاريخ هنر 218 معماري ايران دوره اسلامي ، ١٨) چرا نقش بندي در ايوان شاه – دژم روي کرده است زشت و تباه (بوستان ، ٢٤) فقيهي کهن جامه ي تنگ دست – در ايوان قاضي به صف در نشست (همان ، ١٢٦) صدر ايوان ممالک به تو آراسته باد – خاصه اين محترمان را که قيامند و قعود (قصايد، ٢٠) بستان و باغ ساخته و اندر آن بسي – ايوان و قصر سر به فلک بر کشيده گير (قصايد، ١٧٧) داعيان اندر دعا گويند پيش خسروان – طاق ايوانت به رفعت بوسه بر کيوان دها (غزليات عرفاني ، ١١٩) بارگاه : کاخ ، دربار، جايي که شاهان مردم را به حضور پذيرند (فرهنگ معين ) من و تو هر دو خواجه تا شانيم – بنده بارگاه سلطانيم (گلستان ، ٧٩) به زندان فرستادش از بارگاه – که زور آزماي است بازوي جاه (بوستان ، ٥٧) گرت قربتي هست در بارگاه – به خلعت مشو غافل از بارگاه (همان ، ١١) ندانست در بارگه غني – که بيچارگي به ز کبر و مني (همان ، ١٢٥) به در کرد از بارگر حاجبش – فرو کوفتندي به ناواجبش (همان ، ١٤٨) خسرو من چون به بارگاه برآيد – نعره و فرياد از سپاه برآيد (ملحقات ، ٥٨١) بازار: (جاي خريد و فروش کالا (فرهنگ فارسي معين ) خيابان يا کوچه هاي سر پوشيده اي که در دو طرف آن دکان هاي فروشندگان کالا باشد و با نام راسته ، راسته بازار هم ناميده شده است .