چکیده:
عنوان این مقاله برداشتی است از اندیشه ی مارتین هیدگر[1] که معتقد بود تنها "نگاه شاعرانه" به "هستی" قادر است بشر امروز را که به شدت درگیر تکنولوژی غربی شده و به عبارتی به اسارت آن چه خود ساخته است در آمده، از بی جهانی، خود بیگانگی[2] و بی هدفی نجات دهد. از سوی دیگر هیدگر رویکرد متافیزیکی انسان در دوران مدرن را مانع حضور و ظهور "حقیقت" و "هستی" می داند ، و معتقد است تنها به واسطه ی بازگشت به زبان شاعرانه، هم چون انسان عصر هومری، می توان هستی را دریافت. مقاله ی پیش رو، بر روی اندیشه ی هیدگر در زمینه ی رویکرد شاعرانه به "هستی" در تقابل با نگرش متافیزیکی متمرکز بوده و در راستای روشنگری و تبیین آراء او در این زمینه ابتدا مفهوم "متافیزیک" و گستره ی آن در جریان تاریخ اندیشه ی فلسفی بیان می شود. هیدگر فیلسوفی پس از کانت است، نه تنها به لحاظ ترتیب زمانی، بلکه به لحاظ تفکر نیز. بر همین اساس، اندیشه ی محوری ایمانوئل کانت[3] در زمینه ی طرح مسئله ی "متافیزیک"، نظر او در باره ی هنر شاعری و هنر به طور کلی، هم چنین نظر ریچارد رورتی[4] فیلسوف متأثر از هیدگر از مباحث مطرح شده می باشد.
خلاصه ماشینی:
com@mahnaz_heravi٥٩ 2 - Martin Heidegger 3 - Alienation 4 - Immanuel Kant 5 - Richard Rorty مقدمه درگيري انسان امروز با تکنولوژي و آثار آن روز به روز در حال توسعه است ، چنان که ديگر جايي براي انديشــه ي معنوي - تأملي باقي نمانده اســت ، و تمام زندگي بشر امروز درگير نگاهي سودانگار و حسابگر شده است .
آن چه در اين جستار مورد بررســي و ارزيابي قرار مي گيرد بيشــتر بر انديشــه ي هيدگر تکيه دارد، زيرا او بود که به طور جدي بر پايان متافيزيک به واســطه ي نگاه شــاعرانه تأکيد کرد و با بازگشــت به دوران يونان باســتان نمونه اي از اين گونه رويکرد به هســتي ارائه مي کند که در آن 1 - Friedrich Nietzsche هستي و حقيقت ناپوشيده بود و ارتباط انسان با هستي بي ياري "انديشه ي مفهومي "، که ويژگي نگاه متافيزيکي به عالم از زمان ســقراط است ، صورت مي گرفت .
به راستي اما مراد هيدگر و هم چنين رورتي از بيان نگاه شاعرانه چيست ؟ چرا نگرش شاعرانه در تقابــل بــا نگرش متافيزيکي قرار دارد؟ در جايي که نــگاه مفهومي ، قضاوت کننده و تعيين کننده از زمان ظهور "آگاهي " چنان با ســاختار ذهن بشــر آميخته است که هر گونه نگرشي را تحت سيطره ي خود قرار مي دهد از کجا و چگونه مي توان پي برد که در هر نگاهي به هستي حتي نگاه شاعرانه ، اين مفهوم پردازي مشارکت نداشته باشد؟ انديشه ي تأملي در برابر انديشه حسابگر تا کجا مي تواند دوام بياورد، مادامي که انسان بدون حسابگري نمي تواند به هستي خويش ادامه دهد؟ متافيزيک "امروزه همه مي دانند که بيش از يک برداشــت از مفهــوم "متافيزيک " وجود دارد.